پايگاه خبری تحليلي دانشجو آزاد

11:45:38 - چهارشنبه 25 اسفند 1395
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
مادر جوانترین شهید کرمان:
فرزندم معلم من بود/ به دختران جوان بگویید با بد حجابی به خون شهدا دهن کجی نکنید
مادر جوانترین شهید کرمان گفت: فرزندم معلم من بود، مادران شهدا همه می دانیم که فرزندمان را برای رضایت خدا داده ایم و جایی برای ناله و گریه نیست، چون فرزندانمان هدیه ای از طرف خدا بوده اند اما آرزو می کنم که خداوند ،صبرمان را در فراق از فرزندانمان بپذیرد.

به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل از  زنان کویر ، درود خداوند توانا بر دل های مادرانی که پس از هجرت جگر گوشه گان دلبندشان به نشانه ای از پیکر پاک آنان دل بستند و به آن نیز دست نیافتند، و با این همه ، با صبوری خود نقشی استثنائی از خود بر جای نهادند.پاداش این صبر بزرگ، روشنی چشم آنان به مژده ی الهی خواهد بود ان شاءالله.

گرامیداشت هفته ی مادر و مقام مادران شهدا دلیل شد تا با مادر جوان ترین شهید کرمان به گفتگو بنشینیم.

دانش آموز شهید علی ایرانمنش در سال ۵۹ و در اوج ناامنی و فعالیت گروههای ضد انقلاب و برای دفاع از نظام و امام(ره) عازم غرب کشور و شهر پیرانشهر شد که به گفته راویان، خالی از سکنه بوده و مردم به کوه و صحرا پناه بودند

علی ایرانمنش” نوجوان ترین شهید استان که در سن ۱۵ سالگی به دست کومله ها در غرب کشور به شهادت رسید

طاهره ایلاقی”  در گفتگو با خبرنگار ما می گوید:علی زمانی که می خواست به جبهه های غرب و برای مبارزه با دشمن برود هنوز ۱۵ سالش کامل نشده بود. زمانی که به غرب کشور رفت، زنگ زدم گفتم که بیاید و به ما سر بزند. گفت” اجازه نمی دهی برگردم جبهه” من به جان امام قسم خوردم اجازه می دهم برگردد.

 مادر شهید ایرانمنش ادامه داد: زمانی که برگشت، گفت”مادر، جوان های مردم در مبارزه با دشمن شهید و زخمی می شوند”. بعد از این صحبت ها فکر کرد من ناراحت شده ام، دوبار دست من را بوسید. گفتم به جان خودت ناراحت نشده ام. به او گفتم از حاج آقا روحانی سئوال می کنیم که تو می توانی بروی یا نه؟ آقای روحانی گفت “علی آقا ۱۵ ساله شده ای و حالا هر تصمیمی که خودت و خانواده ات بخواهید، می توانید بگیرید” و من گفتم قسم خورده ام. نمی گویم که علی برود یا نه. شاید حضورش در جبهه بهتر باشد

ایلاقی بیان داشت: علی برای بار دوم به کردستان رفت و بعد از چند روز که ازش بی خبر بودم، خانم های فامیل و دوست آمدند خانه ما و پرسیدم چی شده؟ چیزی نگفتند. به رییس علی تلفن زده و پرسیدم علی کجاست؟ گفت دست کومله هاست. او را زیر برف ها پنهان کرده اند. جنازه شهدا چند روز دست دشمن بوده. ۱۴ روز بعد از شهادت، جنازه شهید را آوردند. من جنازه علی را ندیدم ولی دوستانش گفتند که بعد از شهادت شکنجه شده بود. علی ۱۷ دی ماه ۵۹ در پیرانشهر به شهادت رسیده بود

از مادر شهید ایرانمنش خواستیم تا خاطراتی در مورد نوجوان ترین شهید استان کرمان بگوید او ابراز کرد:زمانی که علی چهار ساله بود رفتیم کربلا، در نجف پشت سر امام (ره) دوبار توی صف نماز ایستاد و در همان سفر خدمت امام رسیده و دست امام را بوسیده بود. در زمان انقلاب، علی شب ها اعلامیه و عکس امام (ره) را پخش می کرد و روی دیوارها شعار می نوشت

طاهر ایلاقی همچنین گفت: زمانی که علی ۱۳ ساله بود، یک پیرزن در یک خانه فرسوده و خرابه زندگی می کرد و ناتوان بود، علی به این خانم سر می زد و بعضی کارهایش را انجام میداد، برایش غذا و نوشیدنی می برد. زمانی که این پیرزن متوجه شد علی به شهادت رسیده، گفت ندیمم را از دست دادم. در حالی که ما نمی دانستیم علی به این خانم سر می زند و برایش کاری انجام می دهد.

طاهره ایلاقی از  مادری هایش در حال حاضر به خبرنگار ما گفت: نمی دانم شاید فکر کنید که دروغ بگویم اما همچنان او را در کنار خودم حس می کنم.

 او در ادامه گفت: فرزندم معلم من بود، مادران شهدا همه می دانیم که فرزندمان را برای رضایت خدا داده ایم و جایی برای ناله و گریه نیست، چون فرزندانمان هدیه ای از طرف خدا بوده اند اما آرزو می کنم که خداوند ،صبرمان را در فراق از فرزندانمان بپذیرد.

مادر شهید علی ایرانمنش در پایان خواست تا حامل پیامی برای دختران جوان باشیم، او تاکید کرد: به دختران جوان بگویید که با بدحجابی و بی حجابی ها به خون شهدا دهن کجی نکنید.

پاتوق دانشجوها کوثر سایت زنان کویر تابناك وب تابناك وب logo-samandehi