پايگاه خبری تحليلي دانشجو آزاد

5:34:17 - چهارشنبه 12 شهریور 1393
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ازداواج و خانواده
جملات رایج زبان انگلیسی، در ازدواج و تشکیل خانواده

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ازداواج و خانواده

Marriage and Family


جملات رایج زبان انگلیسی، در ازدواج و تشکیل خانواده


ازدواج


۱- شنبه عروسی دعوتم.

I have been invited to a wedding on Saturday.

۲- چه زوج خوشگلی!

What a beautiful couple!

۳- چه لباس عروس قشنگی !

What a beautiful wedding dress!

۴- جشن عروسی در هتل برگزار خواهد شد.

The wedding reception is to be held in a hotel.

۵- ما می خواهیم عروسی مان در کلیسا برگزار بشود.

We want to have a church wedding.

۶- عروس و داماد رفتند دفتر ثبت.

The bride and the groom went to the registry office.

۷- فقط اقوام درجه یک در عروسی شرکت داشتند.

The wedding was attended by close family only.

۸- مراسم عروسی خوب پیش رفت.

The marriage ceremony went on well.

۹- کاش کیک سه طبقه شون را دیده بودی!

I wish you would have seen their three-tiered wedding cake.

۱۰- من برای حفظ ظاهر در عروسی شرکت کردم، ولی برای پذیرایی و شام نماندم.

I put in an appearance at the wedding, but didn’t stay for the reception.

۱۱- او حلقه را دست عروس کرد.

He put the wedding ring on the bride’s finger.

۱۲- انشاء الله سالم و خوشبخت باشند!

May they find health and happiness!

۱۳- ماه عسل تصمیم دارید کجا بروید؟

Where are you going to go for your honey moon?

۱۴- الان ماه عسل هستیم.

We are on honey moon now.

۱۵- همسرت کجاست؟

Where is your spouse?

۱۶- خواهرت ازدواج کرده؟

Is your sister married?

۱۷- آره، زن یک معلم شده است.

Yeah, she is married to a teacher.

۱۸- آنها مشکلات زناشویی دارند.

They are having marital problems.

۱۹- من با روابط پیش از ازدواج مخالفم.

I do not approve of pre-marital relations.

۲۰- با قوم و خویش های شوهرش نمی سازد.

She doesn’t get on very well with her in-laws.

۲۱- بارها به آنها گفته که در زندگی خصوصی او دخالت نکنند.

She has told them many times to stay out of her personal life.

۲۲- به او پیشنهاد ازدواج دادم و او هم پذیرفت.

I proposed to her and she accepted.

۲۳- مریم و رضا دارند نامزد می شوند.

Maryam and Reza are getting engaged.

۲۴- آنها با هم خوشبخت نیستند، بنابراین تصمیم گرفته اند از هم جدا بشوند.

They aren’t happy together, so they have decided to separate.

۲۵- او به خاطر یک مرد دیگر شوهرش را ترک کرد.

She left her husband for another man.

۲۶- او هیچ وقت به من خیانت نکرده است.

She has never been unfaithful to me.

۲۷- من طلاق می خواهم.

I want a divorce.

 

۲۸- دیشب همسر سابقم را در مهمانی دیدم.

I saw my ex-wife at the party last night.


خانواده


۲۹- چند تا خواهر و برادر داری؟

How many brothers and sisters do you have?

۳۰- خواهر و برادر بزرگتر از خودت هم داری؟

Do you have any elder brother and sister?

۳۱- نه، تک فرزندم.

No, I am an only child.

۳۲- در ناز و نعمت بزرگ شدم.

I was brought up in the lap of luxury.

۳۳- من از یک خانواده اصیل هستم.

I am connected with a noble family.

۳۴- او با تو نسبتی دارد؟

Is he related to you?

۳۵- بله، او از اقوام درو من است؟

Yes, she is a distant relative of mine.

۳۶- او دوست خانوادگی ماست.

He’s a friend of the family.

۳۷- خانواده ام هر کدام یک جایی هستند.

My family is scattered across the country.

۳۸- آیا خانواده ات پر جمعیت/ کم جمعیت است؟

Do you have a large/small family?

۳۹- یک نفر دیگر به زودی به جمع خانواده مان اضافه می شود.

We are going to have an addition to the family soon.

۴۰- پدر بزرگم زنده است، اما مادر بزرگم فوت کرده است.

My grandpa is alive, but my grandma is dead.

۴۱- این عکس برادر بزرگم است.

This is the picture of my eldest brother.

۴۲- اقوام ما آخر هفته می آیند.

 We have got the relations coming over the weekend.

۴۳- خانواده همسرم آخر همین هفته سرمان خراب می شوند.

My wife’s family is descending on us this weekend.

۴۴- در خانواده اش همه مردها کچل هستند. فکر می کنم ارثی باشد.

All the man in his family are bald; I suppose it’s hereditary.

۴۵- همه بچه هایش اهل هنر هستند. انگار هنر تو خون آنهاست.

All her children are very artistic; it must run in the family.

۴۶- بچه هایت را خوب بار آورده ای.

You have given your children a good upbringing.

۴۷- بچه بزرگ کردن کار ساده ای نیست.

Bringing up children is never easy.

۴۸- نان آور خانه شما کیست؟

Who is the breadwinner in your family?

۴۹- پدرم دنبال یک کار می گرده که خانواده را تامین کند.

My father is looking for a job to support his family?

۵۰- او به سختی خرج خورد و خوراک و پوشاک خانواده اش را در می آورد.

He can barely feed and clothe his family.

۵۱- او باید یک خانواده بزرگ را نان بدهد.

She has a large family to food.

۵۲- خانواده ام از من حمایت می کند.

My family is right behind me.

۵۳- او خواهر دوقلوی توست؟

Is she your twin sister?

۵۴- برادرم گاو پیشانی سفید خانواده است.

My brother is the black sheep of the family.

۵۵- او باعث ننگ و آبروریزی خانواده ما بوده است.

He has brought shame and disgrace to our family.

۵۶- او باعث شرمندگی خانواده اش است.

He’s an embarrassment to his family.

۵۷- شرافت خانوادگی در خطر است.

He’s family honor is at stake.

۵۸- می خواهم شجره نامه خانوادگی ام را بهت نشان بدم. دوست داری ببینی؟

I want to show you my family tree now. Are you interested to see it?


لغات بیشتر


نفقه: alimony          

ساقدوش مرد: best man

عروس: bride 

حجله: bride chamber

داماد: bridegroom 

ساقدوش(زن): bridesmaid

برادر شوهر/برادر زن:brother- in- law  

عروس: daughter-in-law

جهیزیه:dowry  

پدر شوهر/ پدر زن:father-in-law

نامزد مرد:fiancé    

فرزند خوانده:foster child

خواهر/ برادر ناتنی:half-sister/half-brother  

ازدواج مصلحتی:marriage of convenience 

مادر شوهر/ مادر زن:mother –in-law                 

پسر برادر یا خواهر:nephew

دختر برادر یا خواهر:niece

چند همسری: polygamy

چهار قلو:quads   

داماد:son-in-law  

سه قلو:triples 

سالگرد ازدواج:wedding anniversary

بیوه زن:widow  

بیوه مرد:widower

خواهر شوهر/ خواهر زن/ زن برادر: sister-in-law

خواهر ناتنی/ برادر ناتنی:stepsister/stepbrother 

پاتوق دانشجوها کوثر سایت زنان کویر تابناك وب تابناك وب logo-samandehi