پايگاه خبری تحليلي دانشجو آزاد

12:50:34 - شنبه 1 بهمن 1401
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
یادداشت دانشجویی:
ما هم خدایی داریم
بر کسی پوشیده نبود که ژنرال سلیمانی کابوس فرماندهان آمریکایی است؛ اما شاید برایتان جالب باشد که دشمن در رسیدن به تصمیم ترور سردار چه تحلیل کوته‌نظرانه‌ای به کار بست.

  به گزارش دانشجو آزاد: محمد فخرا؛ در باب اینکه چرا آمریکا تصمیم به ترور فرمانده محبوب ایرانی گرفت مقالات متعددی چاپ شده است که اکثریت آن‌ها از نقش حاج قاسم در کابوس کردن رویاهای آمریکا در عراق حکایت دارند.

چندی قبل‌تر از شهادت سردار، عراق در میانه شلوغی‌ها با استعفای عادل عبدالمهدی از نخست وزیری، درگیر تلاطمی سخت شد که گروه‌های مختلف داخلی را به بازی خود کشاند.آمریکا در این بین به بهانه‌ی مبارزه‌ با داعش مواضع طرف‌های مسلح درگیر با داعش را مورد هدف قرار می‌داد و آتش تنش را بیشتر می‌کرد.

حاج قاسم اما، همچون پدری دلسوز، شعله‌های خشم را خاموش و دست آمریکا را دوباره از عراق کوتاه کرد. دلیل برای کینه از سردار تا همین‌جا هم کفایت می‌کند. کسی که تروریست‌های داعشِ آمریکایی را سر جایشان نشاند، حکومت‌شان را بر باد داد و سوریه‌ی از دست رفته را بازگرداند معلوم است که در صدر لیست دشمنان آمریکا جا خوش کرده است.

«سث جونز»، پژوهشگر و نویسنده‌ی آمریکایی که اکنون به عنوان معاون ارشد اندیشکده‌ی شناخته‌شده‌ی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل» فعالیت می‌کند، در کتاب «سه مرد خطرناک» از شهید سلیمانی به عنوان یکی از دشمنان درجه یک آمریکا نام می‌برد و توضیح می‌دهد چرا حاج قاسم برای آمریکایی‌ها خطرناک بود. جونز معتقد است سردار سلیمانی، نگهبان انقلاب ایران بود و این کشور را برای جنگ‌های نامنظم منطقه‌ای آماده کرد. او برای نیل به این هدف، ظرفیت‌های لازم را در خود و نیروهای تحت فرمانش فراهم آورد و توانست از این راه اقتدار ایران در منطقه را تأمین کند.

بر کسی پوشیده نبود که ژنرال سلیمانی کابوس فرماندهان آمریکایی است اما شاید برایتان جالب باشد که دشمن در رسیدن به تصمیم ترور سردار چه تحلیل کوته‌نظرانه‌ای به کار بست.

به نقل از مشاور جان بولتن که آن زمان فرد تأثیرگذاری بر افکار پریشان ترامپ بود، ترور حاج قاسم ضربه آخر در راستای فشار حداکثری علیه ایران بود که با حذف یک حلقه‌ی وصل محکم میان حاکمیت و مردم و پیوست با تحریم‌های کمرشکن اقتصادی باعث نابودی کامل ایران شود.

درست یا پرت بودن این تحلیل با جریانات پسا ترور سردار در ایران و کشور‌های منطقه قابل نتیجه‌گیری است.اما سوال مهم این است که قوانین بین الملل و سازمان‌های شکیل صلح‌طلب‌شان دقیقا در کدام سوراخ سکنا گزیدند؟ دانشجوی علوم سیاسی به خوبی می‌داند که اساتید حقوق بین‌الملل و سازمان‌ها با چه آب و تابی از نظام مصلح جهانی سخن می‌آورند و هر دخالتی را با بند و تبصره‌ای مشروع می‌نامند.

آنهایی که هنوز دلیل قانع‌کننده‌ای برای شروع جنگ آمریکا در عراق ندارند و اشتباه سازمان ملل را تقصیر یک وزیر امور خارجه‌ اسبق آمریکایی می‌اندازند که بدون هیچ تحقیقی عراق را محکوم به استفاده از سلاح نامتعارف کرد و هزاران کودک بهایش را پرداختند.

امروز هم چه انتظاری می‌رود از سازمانی که چشم بر یمن بسته و برای اوکراین یقه‌درانی می‌کند؛ عربستان را از لیست جنایتکاران خارج کرده و به فرمان قاتلان کودکان فلسطینی، ایران را به فهرست تروریستی اضافه می‌کند. در حالی که قلاده‌گیران‌شان با افتخار در تهران ترور می‌کنند و خبرنگار الجزیره را با شلیک مستقیم به سر شهید کردند. آیا این سازمان اصلا مشروعیت پیگیری پرونده‌ی شهادت سردار را دارد؟ پرونده‌ای که قاتلش فریاد زده من ترور کردم و پایبند به هیچ کدام از قوانین تزیینی بین‌المللی نیستم. اما بشنوید از خودشان که چگونه منکر برقراری عدالت شده‌اند. اگنس کالامارد گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل و دبیر کل سازمان عفو بین‌الملل در اظهار نظری راجع به نحوه‌ی شهادت سردار گفت: «خارج از چارچوب یک درگیری فعال و جنگ علنی میان کشورها، استفاده از پهپاد برای قتل هدفمند، تقریباً هرگز نمی‌تواند قانونی باشد.

نیروی مرگ‌بار فقط برای دفاع مقابل یک تهدید حتمی قابل‌استفاده است.» شورای حقوق بشر و البته مصلح سازمان ملل هم در گزارشی راجع به ادعای مشروع بودن اقدام تروریستی رئیسش گفت: «با توجه به شواهدی که آمریکا تا امروز ارائه کرده است، هدف قرار دادن سردار سلیمانی و کشته شدن همراهان وی، یک قتل خودسرانه است که بر اساس مفاد قانون بین‌المللی حقوق بشر، آمریکا مسئولیت آن را به عهده دارد. هیچ مدرکی مبنی بر این‌که سردار سلیمانی در حال برنامه‌ریزی برای حمله‌ی قریب‌الوقوع علیه منافع آمریکا، به‌ویژه در عراق بوده، ارائه نشده است که اقدام فوری در قبال آن را توجیه کند.» این‌ها را نیاوردم که شما را به اجرای عدالت امیدوار کنم؛ چاقو دسته خودش را نمی‌برد اما نمایش عدالت را خوب بلدند.

روشی که آمریکا پیش برد را ابتدا رژیم کودک‌کش ابداع کرد. پس از گروگان‌گیری و کشتار یازده تن از ورزشکاران اسرائیلی در المپیک سال ۱۹۷۲ آلمان، موساد تعقیب و تنبیه عاملان این اتفاق را در دستورکار قرار داد. «رونن برگمن» نویسنده‌ی اسرائیلی، در کتاب شناخته‌شده‌اش تحت عنوان «برخیز و اول بکش» اظهار داشته است که: «این سازمان بالغ بر ۲۷۰۰ نفر را که در ماجرای مرگ ورزشکاران مظنون بوده‌اند، ترور کرده است.» دولت‌های غربی و آمریکا ابتدا این اقدام دهشتناک رژیم صهیونیستی را به خاطر مغایرت با حقوق بین‌الملل و حقوق بشر مذمت می‌کردند، اما پس از وقایع یازده سپتامبر آن‌ها نیز به این سنت روی آوردند و دشمنان خارجی خود را مورد تعقیب و تنبیه قرار دادند».

خلاصه همانطور که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جوزپ بورل گفت: «اروپا مانند باغ می‌ماند و الباقی کشورهای دنیا مانند جنگل است و جنگلی‌های وحشی به باغ‌های زیبا حمله می‌کنند!» جنگل نشینانی که ما باشیم نباید انتظار اجرای عدالت از باغ نشینان داشته باشیم. در این جنگل اما به قول سردار حاجی زاده ما هم خدایی داریم.

محمد فخرا؛ مسئول اسبق بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و معاون اسبق سیاسی بسیج دانشگاه تهران.

انتهای پیام/

پاتوق دانشجوها کوثر سایت زنان کویر تابناك وب تابناك وب logo-samandehi