به گزارش “دانشجو آزاد“؛ جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان خطاب به شهدای غواص نامه ای نوشتند متن نامه به شرح ذیل می باشد.
بسم رب الشهدا و الصدیقین
ملت به گوش! پیامی آورده اند این ۱۷۵ نفر.
اینجا کربلای۴٫ سال ۱۳۶۵٫ در سرمای شرجی و متراکم شده ی دیماه جزیره، در آرامش شب، با روشنای قرص کامل ماه، کبوترانه آب را نا آرام می کنند، حماسه می آفرینند. حماسه ای در حصار دشمن، چون سروی دست بسته، و در نهایت مرگ را به آغوش می کشند تا انقلاب اسلامی آزاد بماند…
می گویند ماهی ها بی صدا می میرند. بله! درست! اما مرگ ماهی غواص ایرانی چیز دیگری ست. فرق دارند هرچند که بی صدا مرگ را لبیک گفتند اما سکوتشان پس از ۲۹ سال چشم انتظاریِ مادرانِ دلشکسته، شکست. سکوتی به قدمت یک گنج. به قدمت یک جنگ. سکوتی شکست و قلب ملتی را شکست.
اکنون این دردانه های دست بسته به شهر رسیدند…آمده اند…چه آمدنی…که دنیا به عطر حضورشان معطر گشت. آمده اند تا مفهوم مقاومت را تذکری باشند؛ تا دوباره تعلیم دهند استقامت شعب ابی طالب را- آن هم نه برای ۳ سال، بلکه برای ۳۰ سال- آمده اند بگویند می شود با دست بسته، سربلند امد برون؛
می شود سالها بدون هوا، زندگی کرد در دل یک رود | می شود دست بسته جنگیدو می شود دست بسته طوفان کرد |
ماهی های ام الرصاص! وسط این همه گرفتاریمان آمدید! دست بسته!خسته! ولی شاد و گره گشا! خنده های معصومانه شب عملیات، و سرخوشی قبل از زدن به اروند، در جای جای صورت های نداشته تان به چشم می آیند. حالتان خوب است الحمدلله…
ما هم که آمدیم. فقط سرشانه ای برای گریستن می خواهیم، اجازه دهید عقده های این ایام را خالی کنیم. برادری کنید در حقمان، کمی به ما تسلی دهید.ما که مثل شما رو سفید نیستیم. شما مرحم باشید. حتم دارم با همان دست های بسته هم دست و دل باز ترید در شفاعت، مثل مولایمان حسین.
ای فرزندان اروند! کمی ما را به خودتان نزدیک کنید. ما از احوال خوب شما دور افتاده ایم. محاسبات دنیا دستانمان را بسته است و می دانیم شمایید که پا پیش گذاشته اید تا دستانمان را بگیرید. دستان بسته ی شما کبوتران خدا که حتی مرگ را هم به بازی می گیرد، می ارزد به هزاران دست ما…
کاش آسمان ز مرگ پرستو به سرزند | کاش این زمین ز داغ شما پیرهن درد | |
کاش استخوانِ آمده، این نوحه بشنود | ما داغ دار روی شماییم، الی الابد… |
و حال شرمنده ایم، بی خبر از سی سال غربت شما درگیر حال خود بودیم. بی خبر از شما که دست های بسته تان یاد آور مظلومیت و غربت کاروان اسرای کربلا و ماندگاری زینب(س) است. بی خبر از چشم های همیشه منتظر مادرانتان-دیده ی ۱۷۵ مادر نگران کم نیست، همین بس است برای سالها شرمندگی- بی خبر از بغض یک مردِ با عزت که سرگردان پسر است. بی خبر از سی سال خالی بودن جایتان در قاب عکس های یک خانواده، بی خبر از آرمانتان و بی خبر از هزاران هزار چیز دیگر.
و اکنون دست خالی می آییم به محضر دست بسته های آزاده. به راستی چه داریم برای شما که نشان از ادامه دادن راهتان باشد. نشان از درمان یک غربت چندین ساله.
بیست و نه سال داغ دربه دری،آه شاید که ناله ای،خبری | بیست و نه سال انتظار و سکوت،خانه را همچو بیت الاحزان کرد | |
صدوهفتاد و پنج دریا را می شود دستِ بسته پنهان کرد | صدوهفتاد و پنج مادر را،می شود سالها پریشان کرد |
حال جوانان ولایی استان در جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان، اظهار می دارد که حضور این شهدای غواص بهانه ی خوبیست برای تجدید پیمان و جلا دادن قلب های آلوده به دنیایی که دچار اند. ای غواصان شهید! ما اعضای جامعه اسلامی به نمایندگی از همه مردم شهید پرور کرمان عهد می بندیم که راه شما دلاوران دست بسته راپیرو باشیم؛ و تا نفس داریم، همچون شما تا سر حد مرگ و غربت، جانبدار ولایت و خاکمان باشیم… و باید گفت که دشمن ایران اسلامی، تسلیم ملت ایران را مگر در خواب ببیند.
خاطر تمام آنانکه تمام هستی، امنیت و راحتی مان را مرهون گمنامی و غربتشان، گذشت و ایثارشان است گرامی، و راهشان پر رهرو باد.