عارف را میتوان همچون سرباز در صفحه شطرنج سیاست ایران فرض کرد. سربازی که در بدترین شرایط میشود مهره ای با ارزشی و هر وقت به ته خط رسید با یک مهره دیگر تعویض میشود. در انتخابات ۹۲ شاهد بودیم که عارف با یک تماس تلفنی از صحنه حذف میشود و در انتخابات ۹۴ هم هنوز دو ماه مانده به شروع مجلس جدید روزنامه های زنجیره ای فضا را برای قربانی کردن وی آغاز کرده اند. در حالی که عارف پیروز نفر اول حوزه انتخابی تهران است. اما «خطی» که طی روزهای گذشته روزنامه های اصلاح طلب آغاز کرده اند، امروز وارد فاز تازه ای شد.
روزنامه آرمان در یادداشت امروز خود از زبان جعفرزاده یکی از اعضای فراکسیون رهروان، در لفافه عارف را به کناره گیری از رقابت برای ریاست مجلس توصیه میکند و مینویسد: “خدا گواه است فارغ از این دستهبندیها و ضمن همه احترامی که برای آقای عارف قائل هستیم، اما معتقدم عارف قطعا یکی از بهترین رئیسجمهورهای کشور خواهد بود اما در قیاس با لاریجانی یک رئیس مجلس خوب نخواهد بود.”
محمدرضا خاتمی در مصاحبه با روزنامه شرق نیز میگوید: “اولا ما هر کاری میکنیم باید توجه کنیم مجلس آینده نباید باعث جدایی و اختلاف بین اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل در مسائل اصلیای که وجود دارد، شود. دومین مسئلهای که من دارم شفافیت است. یعنی مردم بدانند ما چهکار میکنیم. بگویند ما تلاش میکنیم برای مثال آقای عارف رئیس مجلس شود؛ یا اینکه بعد از ارزیابی متوجه میشویم چنین کاری امکانپذیر نیست، به مردم توضیح دهیم به خاطر این شرایط و این مسائل و مشکلاتی که وجود دارد؛ ما برای اینکه کارایی مجلس را بالا ببریم اشکال ندارد مثلا به آقای لاریجانی رأی میدهیم. »
این تحلیل های تهدید گونه بر علیه عارف از زبان سران اصلاحات را بگذارید کنار سخنان قدرت الله حشمتیان دبیر کل جبهه مستقلین و اعتدالگرایان در گفتگو با نسیم که خبر از عزم راسخ عارف برای تصاحب ریاست مجلس خبر میدهد. سوالی که مطرح میشود این است که مبنای چنین تحلیل هایی چیست؟
مصاحبه روزنامه شرق را میتوان عیان ترین دلیل این فشار بر عارف دانست. جاییکه محمد رضا خاتمی میگوید« به خاطر این شرایط و این مسائل و مشکلاتی که وجود دارد». چه شرایط و مشکلاتی وجود دارد که اصلاح طلبان لاریجانی را بر عارف ترجیح میدهند؟
برای پاسخ به این مساله باید سه موضوع را در نظر گرفت:
۱) اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ علیرغم همه شانتاژهای خبری مبنی بر تاثیرگذاری محمد خاتمی بر عرصه انتخابات با واقعیتی بنام بدنه نحیف اجتماعی اصلاحات مواجه شدند. البته این بدنه نحیف به معنای نابودی آن نیست بلکه منظور از ان این است که اصلاحات در پیوند با هاشمی و روحانی اعتبار خود را از دست داده است و زیر سایه آنها در حال زیست سیاسی است. گرایش به سمت مردی که روزگاری وی را عالیجناب سرخ پوش مینامیدند و زیر سایه تکنوکرات ها قرار گرفتن خبر از وضعیت بغرنج رای واقعی اصلاح طلبان میداد. رای ناپلئونی روحانی و چند دسته بودن آن هم نشان داد اتحاد تاکتیکی اعتدال و اصلاحات به تنهایی قدرت بسیج رای ندارند. انتخابات مجلس و رای به لیستی که سهمیه ای بودن را در نگاه اول به بیننده ارسال میکرد نشان داد اصلاحات به تنهایی حرفی برای گفتن ندارد و برای حضور در ساخت قدرت مجبور به عبور از ارزش های خود است. از سوی دیگر دولت نیز چندان تمایلی به قدرت گرفتن اصلاح طلبان ندارد و سران اصلاحات نیز به خوبی این را میدانند بنابراین سعی دارند با رفتار مطابق میل دولت از افتادن فاصله بین اعتدال و اصلاحات جلوگیری کنند. بنابراین شاهد هستیم که برای رسیدن به این هدف حتی از قربانی کردن عارف هم ابایی ندارند.
۲)علیرغم تلاش رسانه های زنجیره ای برای القای پیروزی قاطع اصلاحات و اعتدال در انتخابات مجلس شاهد هستیم که یکی از نگرانی های چند روز اخیر انها نتایج دور دوم انتخابات است. دور دومی که اکثرا در شهرستان های کوچک صورت میگیرد و اصلاح طلبان و اعتدالی ها میدانند که نتیجه تقریبا چیست. به عنوان مثال روزنامه شرق در مصاحبه با محمد رضا خاتمی ۶۹ کرسی باقیمانده را تعیین کننده وزن سیاسی گروه ها میداند و با تردید به آن اشاره میکند و علیرغم اهمیتش به سادگی از کنار این موضوع رد میشود. به نظر میرسد اصلاح طلبان با تحلیل شرایط واقعی کشور به این نتیجه رسیده اند که با توجه به رای واقعی خود باید از بازی بزرگان کنار بروند.
۳) از سوی دیگر مشکل بزرگتری گریبان اصلاح طلبان را گرفته است و آن هم تلاش برای اقناع سازی بدنه اجتماعی خود برای راضی شدن به کناره گیری عارف است. تبلیغات سنگین اصلاح طلبان بعد از انتخابات مجلس مبنی بر اینکه ما پیروز مطلق انتخابات بودیم باعث رشد و تثبیت یک دیدگاه غلط احساسی همانند انتخابات سال ۱۳۸۸ در بین هواداران اصلاحات شده است. بنابراین اصلاح طلبان از سویی باید با واقعیت عرصه سیاسی و کناره گیری عارف کنار بیایند و از سوی دیگر تلاش کنند به این سوال بدونه خود پاسخ دهند که اگر ما پیروز مطلق انتخابات بوده ایم پس چرا باید به اعتدالی ها و لاریجانی باج بدهیم و عارف را از صحنه حذف کنیم.
عارف سیاست را زیر سایه خاتمی آغاز کرد و زیر سایه خاتمی هم ادامه داه است. سایه ای که به قدری برای وی قدرتمند است که با یک تماس تلفنی از کارزار ریاست جمهوری کنار زده میشود. به نظر میرسد اصلاح طلبان برای ماندن در قدرت عارف را قربانی خواهند کرد. عارفی که به فرض اگر بتواند با این ضعف ذاتی یعنی زیر سایه خاتمی بودن در صحنه سیاسی دوام بیاورد و حذف نشود، در تاریخ به عنوان سرباز ته خط شطرنج از وی یاد خواهد شد.