به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ایام تعطیل برای دانشجویان بهترین اوقات فراغت است؛ وقتی که میشود آن را با هر گونه فعالیتی پر کرد؛ هرچند برخی نیز اعتقادی به پر کردن وقت ندارند و فقط از این ایام برای استراحت استفاده میکنند.
یکی از فعالیتهایی که در سالهای اخیر بین دانشجویان برای سپری کردن ایام تعطیلی شهرت پیدا کرده، اردوهای جهادی است؛ اما ماهیت آن با اردوهای دانشجویی زمین تا آسمان تفاوت دارد.
دانشجویانی که یک ترم یا بعضا یکسال درس خواندهاند و خسته از تحصیل، نیاز به استراحت و تفریح دارند، برای شرکت در اردوهای جهادی سر و دست میشکنند؛ این دانشجویان در حالی که میتوانند تعطیلات نوروز را در کنار خانواده باشند و یا از تعطیلات تابستان به عنوان یک فرصت شغلی و اقتصادی خوب استفاده کنند، به محروم ترین مناطق کشور که حتی از امکانات اولیه زندگی اعم از آب و برق و گاز محرومند سفر میکنند.
ذهنیت غالب دانشجویان و عموم مردم از اردوهای جهادی، فعالیتهای عمرانی است در حالی که این فقط بخشی از فعالیت دانشجویان در اردوهای جهادی است؛ گروهای جهادی در دانشگاههای مختلف از سراسر کشور، با هدفهای متنوعی راهی مناطق محروم کشور میشوند.
گروههای جهادی در قالبهای عمرانی، فرهنگی و درمانی به مناطق محروم کشور سفر میکنند و با ساخت مسجد، مدرسه، درمانگاه، سالن ورزشی و برگزاری کلاسهای تربیتی و پرورشی برای کودکان و همچنین ارائه خدامت درمانی به ساکنین منطقه در همان مدت چند روزه اعزام، سهم خود را با هموطن محروم خود قسمت میکنند.
در آستانه سال نو و در روزهایی که همه در تب و تاب خریدهای نوروزی و تهیه مایحتاج خود هستند، تعداد زیادی از جوانان این مرز و بوم، در دورترین نقاط کشور، با لباسهایی خاک آلود به دنبال خدمت صادقانه به صاحبان اصلی انقلاب هستند.
اما در کنار دید و بازدیدهای نوروزی، سفرها و لذت از تعطیلات شغلی و درسی در ۱۳ روز اول فروردین، نگاهی کوتاه و گذرا به کسانی که این ایام را به شکل متفاوتی می گذرانند، میتواند در نوع خودش جذاب باشد.
سال گذشته بسیاری از دانشجویان در قالب گروههای جهادی، نوروز خود را در کنار هموطنان محروم خود سپری کردند؛ هموطنانی که بدون هیچ ادعایی از مالکیت حتی نقطهای کوچک از خاک این کشور، همواره در حفظ کیان و آبروی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، از هیچ چیزی دریغ نکردهاند.
بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب پر شور اسلامی، هنوز مناطقی در گوشه و کنار ایران عزیز پیدا میشوند که از ابتدایی ترین امکانات حیات یک خانواده، محروم هستند و کاری برای آنها نمیشود.
انگار بدون دخالت و ورود بی منت و خیرخواهانه دانشجویان جهادگر قرار نیست برای مردم این مناطق دورافتاده، قدمی از قدم برداشته شود؛ هرچند تمام دولتهای بعد از شکل گیری انقلاب اسلامی در حد وسع، تلاش خود را برای گسترش آبادانی کردهاند اما هنوز جای کار و البته حمایت از فعالیتهای جهادگونهای از این دست، بسیار است.
بد نیست شما هم نگاهی بیندازید به دانشجویانی که ایام تعطیلات نوروز را به جای خوشگذراندن در کنار خانوادهشان، به استقبال کارهای سخت و دشوار جهادی در آبادانی مناطق محروم رفتند.
در ادامه، تصاویری از فعالیتهای نوروزی اردوهای جهادی دانشجویی را میبینید:
گروه جهادی پیامیر اعظم(ص) فارس در دورترین نقاط محروم استان هرمزگان
گروه جهادی کایرون مازندران در بندر لنگه
گروه جهادی دانشگاه شهید رجایی در منوجان کرمان
گروه جهادی شهید خلیلی در نطنز
بچه های قرارگاه علمدار در شهرستان شادگان
گروه جهادی خادمان ام ابیها(س) در قم
گروه جهادی در بشاگرد
جلسه جهادگران قرارگاه میرزا کوچک خان جنگلی در کنار مزار شهدا
گروه جهادی فانوس الیگودرز در حرآباد بخش بشارت
جلسه صمیمانه گروه جهادی شهدای گمنام خوزستان در روستای بحیر
بسته سلامت هدیه نوروزی پزشکان جهادی
کارگروه پزشکی که همزمان با گروه عمرانی و فرهنگی در مناطق محروم استان خوزستان فعالیت خود را آغاز کرده، در بخش های پزشکی عمومی،دندان پزشکی، مامایی، داروسازی و دامپزشکی به عموم اهالی مناطق شناسایی شده خدمات بهداشتی و درمانی را به دو روش سیار و ستادی ارائه کرده است.
روایتی کوتاه از زندگی یک خانواده کپر نشین در روستایی محروم از امکانات
کپری مچاله، با خانواده ای مچاله شده با چند بچه قد و نیم قد با دو بچه معلول تحت پوشش بهزیستی در روستای “بندریز” آنقدر صحنه را رقت آور و دردناک می کند که دیگر جایی برای صحبت باقی نمی ماند و توضیح دادن بیشتر در رابطه با آن، در درک مسئولینی که برای تفریحات نوروز ساحل آب های دریای خزر را انتخاب کرده اند سخت می شود.
وضعیت معیشتی و رفاهی این خانواده آنقدر اسفناک بود که اشک مسولین شهرستان را درآورد هر چند که انتظار می رفت بعد از بازدید مسئولین از نزدیک و گریه بر آنان کاری شود کارستان؛ آنهم نه به صورت عادی و بروکراسی بلکه به صورت انقلابی و ضربتی؛ اما متاسفانه بعد از گذشت دو هفته کار خاصی انجام نشد البته قصد ورود به این حاشیه را نداشتم که باید در جای خودش صحبت شود که درد دل زیاد است.
روستای “بندریز” یکی از روستاهای پرت و دورافتاده است با جاده صعب العبور از توابع بخش جبل بارز جنوبی شهرستان عنبرآباد به طوری که به دلیل جاده صعب العبور حتی چند سال پیش با ماشین مزدا نتواستیم به این روستا برویم اکثر اهالی این روستا کپرنشین و بسیار مستضعف هستند اما این خانواده دیگر معرکه است خانواده ای که تداعی گر آفریقاست خانواده ای در اوج فقر و نداریی.
داشتن حمام، دستشویی، کولر آنهم در گرمای تابستان کرمان، یخچال، مواد غذایی، پتوی سالم، ظرف و ظروف مناسب غذا خوردن و حتی آب آشامیدنی برای آنان ماننده رویاهای غیرقابل واقعیت است.
به دقت به تصاویر این خانواده نگاه کنند و فقط اشکهای بازدیدکنندگان گویاتر وضعیت این خانواده را به تصویر می کشد هر کس که چشمش به این خانواده می افتد قبل از هر کاری اشکهای چشمش را پاک می کند و زانوانش شل می شود.
این ها همه در حالی است که مسئول یکی از گروههای جهادی اعزامی به این منطقه گفته بود: اگر بنده در این مملکت کاره ای بودم می گفتم تا سه روز عزای عمومی اعلام کنند و مسئولین و آقازاده ها تا چهل روز روزه بگیرند و قضایشان را به کپرنشینان بدهند.