به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حجت الله عبدالملکی در یادداشتی درباره چرایی نام گذاری سال ۹۵ به “اقتصاد مقاومتی”، ضمن بررسی الگوی مصرف به عنوان یکی از شاخص های مهم در این مسئله نوشت: الگوی مصرف، یکی از شاخصهای پیشرفت اقتصادی در هر کشور است. کشوری که بتواند بدون کاهش کارایی خود، مصرف خود را کاهش دهد، کشوری است که به عنوان یک کشور پیشرفتهتر و یک کشور موفقتر در حوزه ی اقتصادی شناخته میشود. متأسفانه به لحاظ این شاخص، ایران وضعیت مطلوبی ندارد. چند مورد از حوزههای اصلی که تبیینکننده ی الگوی مصرف در کشور هستند، بیان میشود تا مشخص شود که شرایط متمایل به چه سمتی است و قطعاً یکی از تأکیدات اقتصاد مقاومتی بر اصلاح الگوی مصرف به عنوان یکی از حوزههای پیشرفت اقتصادی خواهد بود. در حوزه ی انرژی بهطورکلی آمارها نشان میدهد که در سال، چیزی حدود صد و پنجاه و پنج میلیون تن انرژی در کشور مصرف میشود و به لحاظ مجموع مصرف انرژی، ایران رتبه سیزدهم جهان را دارد که نسبتاً وضعیت نامطلوبی را نشان میدهد.
وقتی که شدت انرژی به عنوان یک شاخص، نشان دهنده ی این است که به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی که در کشور اتفاق میافتد چه مقدار انرژی مصرف میشود، دیده میشود که این شاخص برای ایران تقریباً سه برابر مقداری است که در کشورهای در حال پیشرفت وجود دارد؛ یعنی به ازای هر یک ریال تولیدی که در کشور انجام میشود، سه برابر کشورهای در حال پیشرفت انرژی مصرف میشود و این به معنای یک نوع، اسراف است؛ مصرف انرژی در ایران متأسفانه هر ده سال یکبار، دو برابر میشود یعنی تقریباً متوسط نرخ رشد پنج درصدی برای هر دوره دهساله دارد؛ و باز هم همین شاخصها نشان میدهد که مصرف سرانه ی انرژی ایران تقریباً پنج برابر کشوری مثل اندونزی، حدود دو برابر چین و چهار برابر هند است و این بهطور کلی نشان میدهد که الگوی مصرف انرژی در ایران الگوی نامطلوبی است.
اگر بخواهیم وارد اجزای انرژی مانند برق شویم، مصرف سرانه ی برق ما تقریباً سه برابر میانگین جهانی است و با وجود اینکه مصرف خانگی بسیاری از کشورهای جهان حدود نهصد کیلووات ساعت در سال است این مقدار در ایران در بخش خانگی نزدیک به دو هزار و نهصد کیلووات ساعت در سال است که مقدار زیادی را نشان میدهد و ایران در سطح جهان جزء نوزده کشور پر مصرف برق شناخته میشود.
در مورد گاز هم همینطور است و حتی یک مقداری وضعیت بدتر است. ایران به لحاظ میزان مصرف گاز سومین کشور جهان است، یعنی بعد از آمریکا و روسیه بیشترین مقدار گاز در ایران مصرف میشود. میزان مصرف گاز طبیعی در ایران از شصت و هشت میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۰۱ به صد و بیست وسه میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۰۸ رسیده است، این یعنی چیزی نزدیک به ده و سهدهم درصد رشد در سال و به نظر میرسد که در سالهای آینده بازهم مصرف گاز طبیعی افزایش پیدا کند و از این جهت وضعیت، نامطلوب است. هنوز قانونی برای اصلاح الگوی مصرف در کشور ارئه نشده و دولت در این زمینه اهمال نموده است.
در بخش آب هم همینطور است، بهطور متوسط گفته میشود که مقدار مصرف آب در ایران هفتاد درصد از الگوی جهانی مصرف آب بیشتر است و این برای یک کشور خشک مانند ایران که به آب بیشتری نیاز دارد مسئلهای نسبتاً خطرناکی است.
در بحث اقلام خوراکی هم میتوان نشان داد که ایران وضعیت مطلوبی ندارد. به عنوان مثال در مورد نان، مصرف سرانه ی هر ایرانی در سال، حدود صد و شصت کیلوگرم است در حالی که همین مقدار در کشورهای اروپایی حدود پنجاه تا شصت کیلوگرم است. ممکن است گفته شود که کشورهای اروپایی کمتر نان مصرف میکنند و در واقع نان، بخش کمتری از سبد غذایی آنها را تشکیل میدهد، اما این طور نیست؛ بخش قابل توجهی از نان در ایران تلف و دورریز میشود. همچنین در مورد مواد غذایی مثل شکر و روغن، وقتی بررسی میشود، دیده میشود که الگوی مصرف مناسبی در ایران وجود ندارد. هر ایرانی به طور متوسط در سال، سی کیلوگرم شکر مصرف میکند که این به طور متوسط سه کیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است. البته ممکن است در مورد چیزی مثل شکر گفته شود که مگر در ایران چقدر قند و شکر مصرف میشود؟ وقتی به طور متوسط گفته میشود، یعنی شکری که برای مواد غذایی و انواع مصارف مورد استفاده قرار میگیرد.
در مورد روغن هم مصرف هر ایرانی تقریباً هفده کیلوگرم روغن در سال است؛ که دوباره وقتی با متوسط جهانی که دوازده و نیم کیلوگرم است مقایسه میشود نشان میدهد که این وضعیت، نسبتاً نامطلوب است. وقتی که اقلام خوراکی مثل شکر و روغن بررسی میشود علاوه بر زیانهای اقتصادی ناشی از الگوی نامطلوب مصرف، مسائل بهداشتی و پزشکی هم مد نظر قرار می گیرد. افزایش مصرف روغن و شکر و نمک به معنای به خطر افتادن سلامت جامعه است.
پس اگر الگوی مصرف صحیح به عنوان یکی از شاخصهای پیشرفت اقتصادی در نظر گرفته شود، باید گفت متأسفانه ایران وضعیت رو به رشدی در سالهای اخیر نداشته و از همینجا است که اهمیت این دسته از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که بر اصلاح الگوی مصرف و اصلاح سبک زندگی و فرهنگ اقتصادی تأکید جدی دارد، روشن میشود.