به گزارش دانشجو آزاد: روز دوشنبه ۲۶ آبانماه ۱۴۰۴، جمعی از مدیران، کارشناسان شاغل و بازنشسته کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید باهنر کرمان و فعالان فرهنگی، به ابتکار کتابخانه مرکزی، در بخش مرجع گرد هم آمدند. این نشست با هدف مرور روند شکلگیری کتابخانه دانشگاه، تأمل بر مسیر طیشده برای راهاندازی و تجهیز این گنجینه علمی و گفتوگو درباره رسالت کتابدار برگزار شد.
در این گردهمایی، آقای محمود دقاقی، از چهرههای محبوب و همکاران بازنشسته کتابخانه که نقش مؤثری در گردآوری و انتقال مجموعههای اهدایی به کتابخانه داشته و در دوران خدمت نیز منشأ خدمات ارزشمند بودهاند، بخشی از خاطرات خود را چنین بیان کردند:
نخستین رئیس کتابخانه دانشگاه، آقای دیوید وربویز (David Worboys)، اهل انگلستان بود؛ فردی که تا پیش از تحولات انقلاب در دانشگاه کرمان فعالیت میکرد و پس از آن ایران را ترک کرد. در روزهایی که ساختار مدیریتی دانشگاه با تغییرات جدی روبهرو بود و هنوز رئیس رسمی بر سر کار قرار نگرفته بود، آقای مجاب – جانشین ریاست دانشگاه – در جلسهای که با آقای دقاقی داشت، مسئولیت اداره کتابخانه را به ایشان سپرد. این نقطه، آغاز مسیری تازه بود؛ مسیری که از سال ۱۳۵۸ شکل گرفت و بعدها استخوانبندی کتابخانه امروز را پدید آورد.
وی ادامه داد: بسیاری تصور میکنند کتابخانه دانشگاه از همان ابتدا ساختمانی وسیع و سازمانیافته داشته است؛ اما حقیقت به گونه دیگری است. روزهای نخست، کتابخانه تنها فضایی کوچک و محدود در بخش حمامِ عمارت قدیمی مشهور به منزل امامجمعه در خیابان مدیریت بود؛ جایی که سه تا چهارهزار جلد کتاب و نشریه، پراکنده و بیسامان رویهم انباشته شده بود.
آقای دقاقی تأکید کرد: راهی طولانی در پیش داشتیم تا آن فضای محدود به کتابخانه تبدیل شود – نه فقط از نظر بنا، بلکه در معنا، هویت و شأن. ساختن این مجموعه و تبدیل آن به محور دانایی دانشگاه، بیشک حاصل تلاش کسانی است که سالها با دلسوزی و عشق در این سنگر فرهنگی زیستند. یاد و نام هر یک از آنان بخشی از هویت کتابخانه است.
او افزود: باید از تمام همکارانی یاد کرد که در بخشهای مرجع، امانت، فهرستنویسی و خدمات پژوهشی، سالها در سکوت و بیحاشیه، چراغ دانایی را برای دانشجویان و پژوهشگران روشن نگه داشتند؛ همکارانی که در آرامش فضای کتابخانه، راهنمای دانستن و فهمیدن بودند. این کتابخانه با امکانات فراوان ساخته نشد؛ با عشق، با اراده و با ایمانی فرهنگی ساخته شد.
آقای دقاقی سپس به خاطرات دوران دانشجویی خود در سال ۱۳۵۳ اشاره کرد؛ زمانی که شاگرد استادانی چون دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، محمدتقی دانشپژوه، ایرج افشار و دیگر بزرگان بود و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نیز فعالیت داشت. او روایت کرد: روزی زندهیاد ایرج افشار جملهای گفت که هنوز در ذهنم جاری است: اگر ایران میخواهد پیشرفت کند، باید کتابخانه داشته باشد؛ باید مردم اهل مطالعه باشند. راهی جز خواندن و دانستن وجود ندارد.
وی با اشاره به فرهنگ مطالعه در کشورهای دیگر، افزود: وقتی میبینیم مردم در مترو، اتوبوس، فرودگاه یا ایستگاه قطار کتاب در دست دارند – و قفسههای رایگان کتاب در مسیر سفر گذاشتهاند – میفهمیم راز پیشرفتشان یک چیز است: آگاهی. و آگاهی، همیشه از کتابخانه آغاز میشود.
این نگاه، ریشهای دیرینه در فرهنگ ایرانی دارد. در روزگار ساسانی، کتابی با عنوان «نیروی خرد» تدوین شد که زندهیاد استاد احمد تفضلی آن را تصحیح و منتشر کرد؛ متنی که نشان میدهد خرد، دانش و دانایی چگونه در عمق این تمدن جای داشته است.
بنابراین کتابداران چشموچراغ دانشگاهاند؛ چشموچراغ جامعه. گرچه در شلوغی و هیاهوی امروز گاهی نقش کتابدار نادیده گرفته میشود، اما حقیقت روشن است: کتابدار ارزشمند است، اثرگذار است و نقش او در توسعه فرهنگ و اندیشه، جایگزینپذیر نیست.
در ادامه نشست، دکتر یدالله آقاعباسی، از مدیران اسبق کتابخانه، با تأکید بر اهمیت کتابخانه و فرهنگ کتابخوانی اظهار داشت: امروز هنگام ورود، وقتی دکتر صرفی بچههای مهدکودک را به کتابخانه آورد تا قصه بشنوند، با خودم گفتم چه خوب است انسانها از همان کودکی در فضای دانشگاه نفس بکشند؛ جایی که شخصیتها ساخته میشوند، نگاهها شکل میگیرد و آینده از همین نقطهها شروع میشود.
دکتر آقا عباسی گفت: در هیچ نقطهای از دانشگاه، فضایی مانند کتابخانه وجود ندارد. اینجا جایی است که آینده ساخته میشود. اگر گاهی فرهنگ میلنگد، پژوهش ناقص میماند یا دانشی بهدرستی تولید نمیشود، باید اول از خودمان بپرسیم: ما چه کردهایم؟ ما چقدر به وظیفهمان عمل کردهایم؟ کتابخانه قلب تپنده دانشگاه است؛ اگر این قلب درست نتپد، جریان دانش در رگهای جامعه کند میشود.
وی در ادامه به خاطرهای اشاره کرد: یادم هست یکی از استادانی که در آمریکا تحصیل کرده بود تعریف میکرد پنجاه سال پیش وارد کتابخانهای در آن کشور شد و هنوز قدم از در برنداشته، کتابدار به استقبالش آمده و پرسیده بود: چطور میتوانم کمکتان کنم؟ آن کتابدار دو ساعت بیوقفه برای او منابع پیدا کرده، مسیر نشان داده و مسئلهاش را حل کرده بود. او حیرتزده مانده بود که این چه نوع خدمتی است.
دکتر آقا عباسی کتابداری را چنین توصیف کرد: بسیاری نمیدانند کتابداری یعنی چه؛ کتابداری یعنی فداکاری. یعنی گذشتن از آسایش خود برای آرامش دیگران. یعنی ساختن پشتصحنهای که نتیجهاش در زندگی هزاران نفر دیده میشود. متأسفانه گاهی برخی تلاش کردهاند کتابداری را از معنا تهی کنند و آن را به رشتهای بیهویت تبدیل کنند؛ اما افتخار کتابدار، خودِ کتابداری است؛ خدمت به انسان است؛ ساختن مسیر دانایی است.
وی افزود: اگر جامعه دچار سردرگمی میشود، اگر مردم راه را گم میکنند، اگر فرهنگ صدمه میبیند، یکی از دلایلش این است که بستر دانایی مهیا نیست. بستر دانایی از کتابخانه شروع میشود: از کتابخانههای مدرسه تا کتابخانه دانشگاه. از همینجا است که انسانها یاد میگیرند چگونه فکر کنند، چگونه انتخاب کنند، چگونه راه درست را تشخیص بدهند.
دکتر آقاعباسی با اشاره به سالهای خدمت خود گفت: من افتخار میکنم که زمانی در کنار شما بودم و برای کتاب و دانایی تلاش کردیم. روزهایی را به یاد میآورم که حتی فرصت یک روز مرخصی نبود؛ چون کار، پیوسته و بیوقفه جریان داشت. وقتی بازنشسته شدم، ده ماه مرخصی ذخیره داشتم؛ اما باور کنید هیچگاه احساس نمیکردم باید کمتر کار میکردم. افتخار من این است که در میان شما بودم، با شما نفس کشیدم و در مسیر کتاب و فرهنگ قدم زدم.
در بخش پایانی برنامه، دکتر محمدرضا صرفی، رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه، ضمن قدردانی از حضور همکاران در این گردهمایی، گزارشی از فعالیتهای جدید کتابخانه ارائه کرد. او با اشاره به برنامههای جاری و توسعهای گفت: یکی از محورهای مهم فعالیتهای کتابخانه، تشویق خیرین به اهدای گنجینهها و کتابخانههای شخصی به دانشگاه است؛ اقدامی که میتواند میراث علمی و فرهنگی ارزشمندی را در اختیار نسلهای آینده قرار دهد.
دکتر صرفی ادامه داد: همچنین تلاش کردهایم ویژهبرنامههای فرهنگی و علمی را در «سرای هوشیار» برگزار کنیم تا کتابخانه بهعنوان یک مرکز زنده و پویا برای یادگیری و گفتوگو شناخته شود.
در ادامه این نشست، همکاران شاغل و بازنشسته نیز خاطرات و تجربههای خود از ارائه خدمت به دانشجویان و علاقهمندان کتاب و مطالعه بیان کردند و این گردهمایی در فضایی صمیمی و خاطرهانگیز پایان یافت.




















