به گزارش “دانشجوآزاد” آرش برهانی در گفت و گو با “ورزش سه” صحبت های باور نکردنی در مورد جادوگری در فوتبال به زبان آورد که در ادامه آن را می خوانید:
صحبت های تو در برنامه نود حرف و حدیث های زیادی را به وجود آورده است و خیلی ها می گویند منظورت مجید جلالی بوده است.
از حرف های من سوء تفاهم به وجود آمد اصلا فکر نمی کردم صحبت های من را وصل کنند به آن دوره که من در پاس بازی می کردم. این صحبت ها کلی بود و من اصلا صحبتی در مورد پاس نکردم. نمی دانستم از صحبت های من به این شکل برداشت می شود.
ولی به هرحال شبیه حرف های تو را محسن بیاتی نیا و میثم منیعی هم به زبان آوردند.
چون بچه ها آن صحبت ها را کردند این چنین برداشت شد. وقتی گفتم شخصی اسم مادرهای ما را می پرسید اصلا مربوط به زمان پاس نمی شود. در آن سال ها نتایج خوبی گرفتیم و دو سه سال مدعی بود. تیم ما بازیکنان خیلی خوبی داشت. محسن بیاتی نیا گفت ۳ مهاجم داشتیم ولی من می گویم ۵ مهاجم آماده داشتیم. من، رسول خطیبی، محسن بیاتی نیا، خداداد عزیزی، بهرام اسماعیلی و بهنام ابوالقاسم پور مهاجمان تیم ما بودند.
یعنی کسی در تیم پاس اسم مادر تو را سوال نکرد؟
من خودم دوره ای که پاس بودم کسی اسم مادرم را سوال نکرد. خداییش این حرف را بار اول بود که می شنیدم. یک بار هم همچنین اتفاقی بود. فلسفه ۳ مهاجم هم مربوط به بازی با استقلال می شود که پاس ۲ بر یک شکست خورد. من آن روزها در چند بازی آخر خوب بازی کرده بودم و وقتی نشستم بیرون رفتم از آقای جلالی سوال کردم که ایشان گفتند اعتقادشان این است که در هر ۳۰ دقیقه یک مهاجم بازی کند. در بازی با استقلال اهواز که ما قهرمان شدیم هم ۳۰ دقیقه اول بهرام اسماعیلی بازی کرد و ۳۰ دقیقه دوم را محسن بیاتی نیا وارد زمین شد. چون من در همان ابتدای بازی ۲ گل زدم آقا مجید دیگر من را تعویض نکرد.
پس در چه زمانی این اتفاق که در برنامه تلویزیونی گفتی برایت رخ داد؟
۴-۵ سال پیش بود که این اتفاق افتاد که من هم اسم مادرم را اشتباه گفتم. گفتم این مسخره بازی ها چیست؟ آن بنده خدا بعدها فهمید اسم مادرم را اشتباه گفته ام.
یعنی این اتفاق زمانی افتاد که تو در استقلال بازی می کردی؟
بله درست است، من در آن زمان در استقلال بازی می کردم.
یعنی زمانی که امیرقلعه نویی در استقلال بود؟
مسبب این اتفاق ها که افتاد کسانی بودند که اطراف تیم حضور داشتند و به قلعه نویی و سایر مربی ها ربطی نداشت. صمد مرفاوی، امیر قلعه نویی و پرویز مظلومی اصلا در جریان این مسائل نبودند و دلیلم هم این است که من با آنها سال ها کار کرده ام. با امیرقلعه نویی سال ها کار کرده ام و هیچ وقت چنین چیزهایی از او ندیده بودم.
آن فرد از طریق چه کسی کنار تیم آمده بود؟
کسانی بودند که داخل تیم بودند اما کارشان جادوگری نبود. شاید کسی گفته بود اسم مادر بچه ها را به من بده ولی خودش این کاره نبود. خودش مطمئنم جادوگر نبود چون دو سه بار مشکل ساز شد و در نهایت هم برای همیشه از کنار تیم رفت.
پس مساله جادوگری اصلا به دوره تو در پاس بر نمی گردد، درست است؟
من هرگز این موضوع را در پاس ندیدم. خیلی ناراحت شدم وقتی برنامه نود را می دیدم. به دوستانم می گفتم این افراد چه می گویند؟ صحبت هایی که در این برنامه زده شد وحشتناک بود. حرف های میثم و محسن من را می ترساند و سوال من این است آیا خودشان این حرف ها را باور دارند؟ من اصلا نمی دانستم صحبت هایی که انجام می دهم این تبعات را داشته باشد. اصلا نباید فوتبال درگیر این قضایا بشود.
آیا در دوران فوتبالت کسی خاطره عجیبی در مورد جادوگری برای تو تعریف کرد؟
یکی از بچه های تیم سایپا می گفت رباط صلیبی پاره کرده بودم و نمی توانستم راه بروم ولی سرمربی به من گفت باید با تیم به اردو بیایی. می گفتم فکر کردم می خواهد کنار تیم باشم ولی بعدا این بازیکن متوجه شده در ترکیب نامش قرار دارد. او می گفت به سرمربی گفته است پایش درد می کند و حتی نمی تواند راه برود اما سرمرب تیم بوده گفته برو در زمین، مواظب خودت باش و چند دقیقه که از بازی بگذرد او را تعویض می کند. این بازیکن رفت توی زمین دقیقه ۱۸ گل زد و در دقیقه ۲۰ تعویض شد. من وقتی شنیدم با رباط پاره گل زده است شاخ در آوردم.
خودت هیچ وقت به دعا نویسی اعتقاد داشتی؟
من اصلا اعتقاد نداشتم. برای اولین بار سال ۸۵ که ناصر خان سرمربی استقلال بود، نیم فصل یکی به من گفت کسی را می شناسد دعا می خواند و طلسم گل نزدن من را می شکند. به من گفت ۴ میلیون باید بدهی و یک دعا می خواند و طلسم را باطل می کند.من گفتم خب طلسم را باز کند به او پول می دهم. هفته بعد به زمین رفتم و آن رابط به من گفت در این بازی راحت تر نبودی؟ گفت برایت دعا خوانده و من گفتم مثل قبل بودم. من را تهدید کرد که هزینه هایش را بدهم. بعد از سه چهار بازی یک هم گل زدم و او می گفت کار دعا نویس بوده است.او می گفت چون پولش را نداده ام از من ناراحت است که من اصلا رابطه ام را قطع کردم. در حالی که شاید خیلی ها اگر جای من بودند، می ترسیدند و این پول را می دادند.
از نظر تو می شود قهرمانی پاس در زمان مجید جلالی را به جادوگری ربط داد؟
اگر قهرمانی پاس با جادوگری بوده چرا دیگر برای آقا مجید پیش نیامد؟ او بازیکنان خوبی آورد که ستاره های لیگ شدند. پاس را هم همایون خان شاهرخی ساخت و آقا مجید تیم را چند سال بعد قهرمان کرد. من سال ۸۰ به پاس آمدم؛ در آن زمان هر موقع سردار آجرلو می خواست حرف بزند روی تخته می نوشت «قهرمانی»، برنامه ریزی کردیم و ۲ سال بعد قهرمان شدیم. آنقدر در آن زمان به ما گفتند قهرمان که من فکر می کردم در تیم قهرمان بازی می کنم. ما یک سال با اختلاف یک امتیاز قهرمانی را از دست دادیم. خیلی این حرف ها بد است که قهرمانی آن تیم خوب را به جادوگری ربط بدهیم.
هیچ وقت در مورد تیم های دیگر این صحبت ها را نشنیده بودی؟
سالی که من با ناصر خان کار می کردم، یک بنده خدای گفت با دو سه تا بازیکن پرسپولیس در ارتباط هست که دارند خوب کار می کنند و تیم را در جدول بالا برده اند.
از بازیکنان هم نسل تو کسی را می شناختی که به جادوگری اعتقاد داشته باشد؟
نه واقعا ندیدم.