به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل از نمناک:خیلی تلاش کرد تا از موفقیت های غیرمجازی که در ابتدا به دست آورده بود فاصله بگیرد و دوباره نه از اول، که به شکلی مجاز ادامه بدهد. در دوره ای که کانال های آن وری اجازه داشتند از اینور هم تغذیه شوند مشهور شد، بعد که برای آنها مشکلاتی پیش آمد، مدتی غیرمجاز بود و بعد، صبر کرد که مجاز شود. اینجا بخش های پراکنده و کوتاهی از روزهای موفقیت اش را می خوانید. به سختی می شد تعیین کرد سال موفقیت فرزاد چه سالی بود که ما نوشتیم ۸۳٫
از سال ۱۳۷۸ که با گروه کروز استارت آلبوم اولم را زدم، برای موفقیت شروع کرده بودم، نه اینکه ببینم احتمالش هست یا نیست. آن موقع با الان تفاوت های زیادی داشت اما من این نظریه را داشتم که می شود در این زمینه موفق شد. اوایل کارهای تصویری می کردم و در کنارش موسیقی را به صورت تفننی پیگیری می کردم اما بعدا که حرفه ای تر کار کردم یک جنم را در خودم دیدم و فکر کردم موسیقی را باید حرفه ای دنبال کنم. من اصلا نیامده بودم که ببینم چطور می شود. شاید ضعف هایی داشتم اما آمده بودم که موفق شوم.
با گروه کروز یک آلبوم جمع کردیم که یکی دو قطعه اش را در آلبوم شراره هم آوردم و آهنگسازش هم من بودم. بعد آقای احمدیان آمد و گفت باید امتحان سلفژ بدهید که من درگیر آن شدم. آن گروه هم جدا شدند و رفتند با شروین سهرابیان کارها را خواندند. بگذریم که آهنگسازی کارها را من کرده بودم و به اسم خودشان زدند اما مهم نیست. من فقط یک کار شش و هشت آن به اسم «ستاره» را برداشتم و شراره را استارت زدم. شرایط سختی بود، هم از لحاظ مالی در مضیقه بودیم و هم در استودیویی در شهرک بنفشه کار می کردیم. کم کم با علی ثابت آشنا شدم و بعد مجوز خوانندگی گرفتم و…
از ابتدا نوازندگی من با آهنگسازی همراه بود. از ۱۸- ۱۷ سالگی آهنگ می ساختم و روی آن می خواندم و آلبوم پر می کردم.
تلاش های فرزاد فرزین برای رسیدن به هدفش
همکاری با گروه کروز
پیش سروش عازمی خواه سلفژ را یادگرفتم که نوازنده ویولن در ارکستر ملی است. اتفاقا من مجبور شدم تا به صورت فشرده سلفژ یاد بگیرم چون دو ماه بعد امتحان داشتم. آنجا چشمم باز شد و تازه فهمیدم آن چیزی که کورکورانه اجرا می کردم چیست، هر چند سختگیری بود اما باعث شد که به فهم خوبی از موسیقی برسیم و موثر بود.
گروه کروز را با دوستانم تشکیل داده بودم. یکی از بچه ها همسایه قدیمی مان در ستارخان بود که هم کیبورد می زد و هم با کارهای کامپیوتری آشنا بود و یک هم دوست ایشان. لابد هسته مرکزی این گروه فرزاد فرزین بود که وقتی او را برداشتند این گروه هم از بین رفت. سازنده من بودم و اپراتوری و نوازندگی را بچه ها انجام می دادند اما در ایران همان طور که می دانید، وقتی افراد در یک کار گروهی قرار می گیرند، نه بر این اساس داشته ها که براساس توهمات شان، مدعی می شوند. من جدا شدم. آنها آلبوم شان را دادند و هیچ اتفاقی نیفتاد و من ادامه دادم و سه سال بعد آلبومم آمد بیرون.
سروش عازمی خواه که به همراه برادرش سوشیانت در ارکستر ملی فاخته کرج بود، علی ثابت را به من معرفی کرد. دکتر سروش که البته دکترای پزشکی داشت، پسر خیلی بااستعدادی بود و هم سن و سال ما. چون کار موزیک انجام می دادند، اکثر افراد را می شناختند. به من گفتند بهتر است این تنظیم ها که با کیبورد انجام می دهی را حرفه ای کنی و از این طریق با علی ثابت آشنا شدیم و قرار شد آلبوم ما را روتوش کند و خوب هم این کار را انجام داد. شد آلبوم شراره و این اولین کار علی ثابت هم بود.
تلاش های فرزاد فرزین برای رسیدن به هدفش
ساخت آلبوم شراره
آلبوم شراره که آمد ترکیب شد با شبکه های نیمه مجاز ماهواره ای. برنامه سازی می کردیم. با مهدی مدرس و فرزاد مدنی و چند نفر از دوستان برنامه پشت صحنه را می ساختیم و من مجری بودم. تازه شبکه آمده بود و آن موقع تنها تایمی بود که مردم خیلی برنامه ها را می دیدند. آلبومم را پخش نمی کردند تا اینکه آقای شاه علی خواست که آلبوم شراره را از آن پخش که درواقع آشنای ما هم بود و فقط آن را پخش می کرد، بگیریم.
آن شرکت اصلا کار پخش را خوب انجام نداد و حتی هزینه تکثیرش را هم خود من انجام می دادم. خلاصه آنکه آنها به خاطر کارنکردنشان از ما غرامت دو میلیونی گرفتند. و این پول آن موقع برای ما خیلی پول بود. از آن آلبوم سی هزار نسخه زده بودیم. بیستم فروردین ماه، مجتبی شاه علی ۱۵۰ تای دیگر از آن تکثیر و شروع به تبلیغ کردند. برای آن یک تیزر و کلیپ ساختیم و یک دفعه همه چیز تغییر کرد.
همه کارهای آلبوم را خودمان طی سه سال انجام داده بودیم و مجموع هزینه ای که کردیم حدود دوم میلیون و ۶۰۰-۵۰۰ هزار تومان بود که یک میلیون و نیم را پدرم در سه قسط ۵۰۰ هزار تومانی داد و دیگر پولی نداد و ما رفتیم پیش ارژنگ حقانی کارها را میکس و مستر کردیم. خودمان در خیابان نصرت استودیو نت داشتیم و من و یاشار صباحی کار می کردیم و بقیه را خودمان تقبل کردیم.
البته به نسبت آلبوم اول بودن، خوب سود کرده بودیم. شش، هفت میلیون برای ما ماند. خدا را شکر جای خوبی افتاد. وقتی که آلبوم را گرفتند روی آن تبلیغ کردند، شبکه دستشان بود و مردم آهنگ را شنیدند و رفتند خریدند. آن موقع هم مثل الان نبوده که فردای پخش هم در اینترنت آن را ببینند. خودشان گفتند که ۷۰- ۳۶۰۰ هزار تا فروخته بود که برای آلبوم اول استارت خوبی بود.
تلاش های فرزاد فرزین برای رسیدن به هدفش
دوری از شرایط بازار
سال ۸۴ که اولش شراره را منتشر کردم، همان تایم طرح آهنگ هموطن را ساختم که رضا صادقی و بچه ها آمدند خواندند. بعد استارت آلبوم «تعقیب» را زدم که مال نوای رامشه بود و نزدیک به ۹۹ برابر آلبوم قبلی ام فروختم و آن موقع از همه بالاتر بود و حتی برای آلبوم تیزر هم ساختم. آلبوم آماده می شد و در مرحله تصویب شعر در ارشاد بود که در اواخر سال ۸۴ ممنوع الکار شدیم.
بلافاصله با مهدی مقدم رفتیم آنجا تعهد دادیم اما سیگنال پخش برنامه در آلمان بود و کسی به حرف ما گوش نمی کرد و مدام کارها را پخش می کردند. از آن طرف قطع نکردند و از این طرف همکاری نکردند. بعد مهدی مقدم مجوز گرفت و دوباره کلیپ داد و چون او این کار را کرد، گفتند لابد ما هم می خواهیم این کار را بکنیم و دیگر به ما مجوز ندادند و شرایط برای ما خیلی سخت شد. آلبوم تعقیب توسط یکی از دوستان که همه می شناسند لو رفت…
این آلبوم در تایم خودش آلبوم بسیار خوبی بود. بعد من آلبوم شوک را با فرزاد فتاحی که آن موقع دوست صمیمی ام بود، شروع کردم و با هم روی آلبوم خیلی کار کردیم، منتها چون طول کشیده بود، از شرایط بازار دور شدیم. ۸۵ شد ۸۷ و شرایط مالی مان هم خیلی بد بود.
ساخت شعر و آهنگ شوک
فیلم سینمایی پسران آجری را بازی کردم و در آهنگسازی هم «به تو مدیونم» را ساختم که در برنامه کوله پشتی احسان علیخانی تیتراژ شد و بازتاب خوبی داشت. اما وقتی در بازار نباشی، فرقی نمی کند چه بازتابی داشته باشی.
تلاش های فرزاد فرزین برای رسیدن به هدفش
بازگشت
اعتقاد دارم در زمینه جامعه شناسی هوش خوبی دارم. نه تنها من، هر کسی دیگری که در هر کاری موفق می شود، حتما از IQ خوبی در آن زمینه برخوردار است. به هر حال من رشته مدیریت خواندم، سعی کردم کار را مدیریت کنم و اساسا همه بچه های یکه با من کار کردند می دانند که من تحت هر شرایطی، کار خودم را مدیریت می کنم. نظر همه را گوش می دهم، اما درنهایت تصمیم خودم را می گیرم. روی هیچ چیزی هم تعصب ندارم. خدا را شکر می کنم که دوستان صمیمی من مجیزگو هم نیستند و واقعا سلیقه شان را می گویند. گوش می دهند و می گویند خیلی بدم آمد. اگر این اتفاق چند بار بیافتد، آن آهنگ را کنار می گذارم چون آهنگ پاپ است و همه باید دوست داشته باشند.