به گزارش “دانشجو آزاد“؛ چندسال است که از فتنه ی ۸۸ می گذرد، اما این خاطرات آنقدر در نزد ملت ایران تلخ و شیرین بود که این وقایع و اتفاقات را در ذهنها ماندگار کرد .
اتفاقاتی که در فتنه ی ۸۸ رخ داد حاصل نقشه ها و طرح های تئورسین های جنگ روانی غرب برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است .
این تئورسین ها به این نتیجه رسیده بودند که ملت ایران با دو بال سرخ و سبز در حال پرواز به سوی قله های افتخار است و اگر بخواهند که مقاومت این ملت را در هم بشکنند باید این دو بال را مورد آماج حملات خود قرار دهند .
بال سرخ ؛ که ملت ما بوسیله ی آن درس شهادت گرفته بود ؛ یعنی عاشورا و بال دیگر ( سبز ) که انتظار و مهدویت است و بوسیله ی آن روحیه و بهانه ای برای مقاومت را به ما داده است .
پل گریک رابرتز Poal Craig Roberfs »، محقق، استاد دانشگاه، نویسنده و منتقد دو حزب آمریکا مطلبی را در www.countercurrents.org پیرامون فتنه ۸۸ نوشته بود که خلاصه آن به شرح زیر است. فتنه سبز یا انقلاب رنگی آمریکایی درمیان انبوه مطالبی که در پی فتنه ۸۸ در مطبوعات غربی و به ویژه آمریکایی انتشار یافت، کمتر مطلبی است که به ارتباط این اعتراضات و طرح های دولت آمریکا برای ایجاد بی ثباتی در ایران اشاره کرده باشد. نویسنده این مقاله با اشاره به صدور فرمانی از سوی جرج بوش برای صدور مجوز انجام طرح های مخفیانه از طرف سیا و نیز درخواست دولت بوش از کنگره آمریکا برای تصویب بودجه ای ۴۰۰ میلیون دلاری جهت انجام این عملیات ها در ایران، رد پای طرح سیا را در پی آن فتنه دنبال می کند. تعدادی از مفسران، باور آرمان گرایانه خود را نسبت به خلوص (گفته ها و اعمال) موسوی، منتظری و جوانان طرفدار غرب در تهران ابراز کرده اند. طرح بی ثبات کردن سیا که قبل از فتنه ۸۸ اعلام شد، می تواند برخی از زوایای رویدادهای جاری را روشن کند. ادعایی که مطرح می شود این است که احمدی نژاد آرای مردم را ربوده است، چون نتیجه این انتخابات، به محض اتمام رأی گیری و قبل از آنکه امکان شمارش تمام آرا وجود داشته باشد، اعلام شده است. اما موسوی پیروزی خود را چند ساعت قبل از پایان زمان رأی گیری اعلام کرد. این یکی از ترفندهای کلاسیک سیا برای بی ثباتی در کشورهاست که برای بی اعتبار کردن نتیجه مقابل آن طراحی شده است. این ترفند، اعلام زود هنگام نتیجه رأی گیری را ایجاب می کند. هرچه زمان مداخله بین اعلام پیش دستی جویانه پیروزی و اعلام نتیجه نهایی آرا بیشتر باشد، موسوی بیشتر می تواند این احساس را ایجاد کند که مقامات درحال استفاده از زمان برای دستکاری در آرا هستند. اما گزارش های معتبری وجود دارد که سیا دو سال است که برای بی ثبات کردن حکومت ایران در حال فعالیت است. در بیست و سه می ۲۰۰۷ ، برایان راس و ریچارد اسپوزیتو به شبکه خبری « ای بی سی» گزارش داده اند: «آنطور که مقامات فعلی و پیشین جامعه فعلی اطلاعاتی می گویند، سیا تأیید محرمانه رئیس جمهور را برای تشدید عملیات پنهانی «سیاه» برای بی ثبات کردن حکومت ایران دریافت کرده است». در بیست و هفت می ۲۰۰۷، « لندن تلگراف» به طور مستقل گزارش داد که: «آقای بوش مدرکی رسمی را به امضا رسانده که بر طرح های سیا برای راه اندازی یک مبارزه تبلیغاتی و ضد اطلاعاتی به منظور بی ثبات و نهایتاً سرنگون کردن حاکمیت تئوکراتیک روحانیون صحه می گذاشت». در شانزده می ۲۰۰۷، « تلگراف» گزارش داده بود که جنگ طلب نئوکان دولت بوش یعنی جان بولتون به « تلگراف» گفته است که پس از آنکه تحریم های اقتصادی و تلاش ها برای راه اندازی یک انقلاب مردمی در ایران با شکست مواجه شد، حمله نظامی از سوی ایالات متحده به ایران، «آخرین گزینه» خواهد بود. در بیست و نه ژوئن ۲۰۰۸ ، سیمور هرش در« نیویورکر» گزارش کرد که « طبق نظر منابع نظامی، اطلاعاتی و کنگره ای فعلی و پیشین، سال گذشته کنگره با درخواستی که از سوی پرزیدنت بوش برای تأمین بودجه افزایش گسترده دامنه عملیات های پنهانی علیه ایران ارائه داده بود، موافقت کرده است.
فتنه سال ۸۸ بیتردید تقابل یک جناح سیاسی با جناح دیگر ـ در دایره نظام جمهوری اسلامی ـ یا غائله ای در چارچوب اختلاف میان نیروهای سیاسی باورمند به نظام دینی نبود.
فتنه ۸۸ به روشنی برآمده از اراده دشمنان پنهان و آشکار و نیروهای برانداز داخلی و خارجی در مصاف با انقلاب و نظام و ملت بود؛ فتنه ۸۸ نسخه اعطایی نظریهپردازان کودتای مخملین به پیادهنظام شان در داخل ایران به شمار میآید و رجوع به توصیهها و دیدگاههای عناصری صهیونیست همچون “مایکل لدین”،”جین شارپ” و “جورج سورورس”، جملگی حکایتگر یک واقعیت بزرگ و غیرقابل کتمان است ، اینکه فتنه ۸۸ نه پدیدهای اتفاقی که حاصل اتاقهای فکر کانونهای صهیونیستی بوده است.
وقایع پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری جنگ احزابی بود که کلیت نظام دینی و خاصه اصل مترقی ولایت فقیه که شاکله جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد، هدف گرفته بود؛ انتخابات با هر نتیجه دیگری رقم میخورد به بهانهای دیگر، باز هم سناریوی آتش در تهران عملیاتی میشد.
استکبار جهانی در سال های اخیر علاوه بر استفاده از جنگ سخت برای مقابله با جهان اسلام، از جنگ نرم به عنوان حربه ای دیگر استفاده کرده و با به خدمت گرفتن رسانه ها به دنبال همسویی افکار عمومی ملل مسلمان با سیاست ها و اندیشه های مادی گرایانه خود است.
در فتنه ۸۸ شاهد بودیم که استکبار جهانی با در اختیار داشتن رسانه ها چگونه به جنگ با نظام مقدس جمهوری اسلامی آمد و اگر نبود درایت و بینش عمیق حضرت امام خامنه ای معلوم نبود که چه به سر این نظام می آمد. رسانه های بیگانه با انتشار اخبار و رویدادهای مختلط از درست و نادرست بر افکار عمومی ایران تاثیر گذاشته و جماعتی را در توهم این مساله که این نظام متقلب است و باید آن را از بین برد، قرار دادند.
هنوز یادمان نرفته که عده ای از کسانی که خود را یار امام می دانستند با گفتار و رفتار و کردارشان آب به آسیاب دشمن ریختنتد و تا آنجا پیش رفتند که حتی اعلام کردند که « حالا که ما نیستیم پس چه بهتر که نظام هم نباشد».
وقایع پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری جنگ احزابی بود که کلیت نظام دینی و خاصه اصل مترقی ولایت فقیه که شاکله جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد، هدف گرفته بود؛ انتخابات با هر نتیجه دیگری رقم میخورد به بهانهای دیگر، باز هم سناریوی آتش در تهران عملیاتی میشد.
اما این بار نیز همچون همه مقاطع بعد از انقلاب اسلامی محاسبات دشمنان و فریب خوردگان، اشتباه بود و غائلهآفرینی آنان که همراه با تجارب آشوبهای تیر ۷۸ بود، به شکستی مفتضحانه منجر شد.
آنان تصور نمیکردند که با وجود موج بحرانسازی علیه نظام و کشور همچون اعمال تحریم و غبارآلوده کردن فضای سیاسی و اجتماعی جامعه، مردم ایران در اندک مدتی سره را از ناسره بازشناسند و انقلاب بصیرت برپا دارند و ثابت کنند که با گذشت بیش از ربع قرن همچنان تا پای جان به انقلاب و نظام و میهن خود وفادارند و تبعیت از ولایت و حریم داری از این ستون خیمهگاه حاکمیت دینی را تکلیفی شرعی میدانند.
حوادثی چنین تلخ تجربه ای سخت و سنگین است و دل همه را به درد می آورد اما این تلخی گاهی لازم است برای محک، برای آزمودن، آزمونی برای همه از ملت تا دستگاههای امنیتی و قضایی، خوب شد که ضعفهایمان را شناختیم لغزشها را دیدیم و در نهایت نمره ۲۰ آزمون از آنِ ملت ولایتمدار ایران اسلامی بود.
انتهای پیام/