به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل ازسیمرغ:پریانکا چوپرا بازیگر زیبای هندی
«پریانکا چوپرا Priyanka Chopra» به تازگی کارش را در آمریکا آغاز کرده اما او در هندوستان به اوج هنرپیشگی رسیده و یکی از سودآورترین هنرپیشه ها در کشورش معرفی شده است. بیشترین دستمزد را دارد و جایزه بهترین فیلم، معادل جایزه اسکار، و به عنوان بهترین هنرپیشه زن هند هم شناخته شده است.
او قبل از اینکه ۱۸ ساله شود در رقابت های ملکه زیبایی جهان شرکت و آن عنوان را به نام خود کرد و هرگز فکر نمی کرد هنر پیشه میلیون دلاری شود. چوپرای ۳۳ ساله، در بیشتر از ۴۰ فیلم در بالیوود و به عنوان مجری نسخه هندی «عوامل ترس» (fear factor) خوش درخشیده است. افزون بر اینکه چندین تک آهنگ به بازار عرضه کرده و نقش کارآموز FBI را در سریال «کووانتیکو» به چنگ آورده است. او نخستین هنرپیشه زن بالیوود است که در بخش های سخت تر زندگی است و برایش روش زندگی بیش از هر چیز اهمیت دارد. با فعالیت های هنرپیشه زن بالیوود از زبان خودش بیشتر آشنا شوید.
می دانید اولین زن بازیگر هستید که وارد برنامه تلویزیونی آمریکا می شود؟ اهمیت این واقعیت چه حالی به شما می دهد؟
نمی دانم آیا اهمیت آن را همان طور که مردم می بینند بتوانم ببینم. از افراد زیادی می شنوم که به من می گویند: این اولین بار است که چنین اتفاقی برای یک هنرپیشه هندی می افتد.
آیا می توانی خودت هم احساس کنی؟
خیر… اما واقعیت را گفتم، برای من راه دیگری به وجود نخواهدآمد که بتوانم فرصت بین المللی را به ارمغان بیاورم. برای من روشن است که اگر این کار را در آمریکا انجام نمی دادم در استرالیا انجام می دادم یا جایی دیگر. وارد شدن به تلویزیون آمریکا فرصتی است تا بتوانم کاری که می خواستم را انجام دهم. این قدم بزرگی است که بتوانم کار جدیدی را ارائه دهم. نمی دانم، برای انجام آن هیجان زده ام، برای من دنیایی جدید با فرهنگی جدید است.
می خواهم با خودم صادق باشم تا بفهمم در واقع چه کسی هستم. فکر می کنم بین این کار جدید و ملکه زیبایی بودن در یک زمان تفاوتی وجود دارد. انگار که یک بچه هستم و احتیاج دارم کسی باشم که دنیا می خواهد در من ببیند و حالا اشتباه و ضعف هایم، مرا یگانه کرده است؛ فکر می کنم با گذشت ۳۰ سال چنین شده ام.
دقیق به یاد می آورم که تازه به بمبئی آمده بودم و تازه ملکه زیبای جهان شده بودم و با دوستم در ساحلی به نام چوپاتی راه می رفتیم. در آنجا ۶ بیلبورد پشت سر هم قرار داشت که فیلم های معروف و کالاهای بزرگی را تبلیغ می کرد. آن موقع با خودم گفتم: «یک روز می خواهم عکسم روی تمام بیلبوردها نشان داده شود» و پنج سال بعد همین طور شد و روی تک تک آنها فیلم های من به نمایش درآمد.
شما دوران دبیرستان و یک بار هم چند سال پیش برای انجام کار موزیک در آمریکا بودید، برای اجرای نقش در اولین فیلم آمریکایی خود چه کارهایی در اینجا انجام دادید؟
من برای اجرای نمایش باید روی لهجه ام کار می کردم و برای هر بخشی آموزش بسیاری می دیدم. من عاشق کارم هستم. کار موزیک جدید بود و هیچ تجربه ای در آن نداشتم اما بازیگری کاری است که زیاد انجام داده ام و در خون ام هست، تنها کاری است که به خوبی از پس آن بر می آیم. وقتی ۱۷ ساله بودم این کار را شروع کردم.
چگونه درگیر «کووانتیکو» شدی؟
وقتی با ABC گغتگوی تلفنی داشتم، این کار را پیشنهاد دادند. من در مورد برنامه ای که می خواستم اجرا کنم آگاهی کامل داشتم و پذیرفتم، به خاطر اینکه مردم هندوستان همیشه در نقشی مشخص و ثابت دیده شده اند. پدر و مادرم هر دو دکتر هستند و من می خواستم مهندس شوم اما کسی شدم که الان می بینید. من می خواستم یک جوری این فرم ثابت بشکند. من با آگاهی کامل هر قسمتی را بازی کردم.
می خواستید که حالت کلیشه ای در نقش هایتان را از بین ببرید. نقش خود را چطور می بینید؟
مرجعی وجود ندارد که بفهمم آیا آن اجرا خوب از آب در می آید یا نه. پیش تر چنین تجربه های سختی در فیلم های هندی نداشتم. این برای من حکم یک فرصت را دارد چون از وقتی که خود را شناختم هرگز بازیگری هندی را در تلویزیون ندیده ام.
از بین داوطلبانی که رد شدند شما برگزیده شدید. مگر چه کار متفاوتی انجام داده بودید؟
هیچ… فقط همان جایی که بودم نشستم و به تمامی پیشنهادهایی که مرا به آن فرم کلیشه ای می انداخت پاسخ منفی می دادم. من نمی خواستم آن پرنسس عجیبی که روی فیل می نشیند باشم. تمام وقت از من پرسش های کلیشه ای می پرسیدند. برای مثال: «وقتی به مدرسه می رفتی روی فیل می نشستی؟!» بعضی وقت ها برداشتی که دارند مسخره است. وقتی کووانتیکو مطرح شد، فقط به مدیر برنامه گفتم: «مسیری را برای من درنظر بگیر که بازیگری ام را به اوج هنری برساند.» آنها مرا با توجه به نژادم، کشورم، مذهبم و اعتباری که به کار آنها می دهد، برگزیدند تا در این سریال حرفه ای به عنوان یک مامور FBI نیمه آمریکایی، نیمه هندی بازی کنم.
آرزوی هر زنی است که مثل شما باشد، اما در فهرست روزانه شما نشانی از ازدواج نیست!
هیچ کس نمی داند یک زن چه می خواهد. اگر بخواهید بفهمید باید خیلی پول خرج کنید. با این همه کار بسیار خوشبختم، ازدواج در بهشت انجام می شود و من به آن اعتقاد دارم. می دانم شخصی که برای من انتخاب شده است، زمانش که برسد، دنیا با تمام عناصرش دست به دست هم می دهد تا این ازدواج سر بگیرد، تا آن موقع شما باید زندگی کنید و از آن لذت ببرید.