در اینجا به ۱۵ نکته اشاره شده است که فرزند وسط آنها را میداند.
۱. ما فرزند وسط ها روشن فکر هستیم و دنیا را از چشماندازهای متفاوت میبینیم
به عنوان فرزند های خانواده، دنیا را هم از دید خواهر و برادرها و هم از دید خودمان میبینیم، که به ما یاد دادند روشنفکر و قاطع باشیم.
۲. ما مسئول هستیم
برزگترین فرزند خانواده اشتباهات اول را مرتکب میشود و فرزند وسط میبیند چه اتفاقی میفتد. این به ما یاد داد که اعمال عواقبی در پی دارند، مسئول بودن مهم است.
۳. ما گهگاهی نادیده گرفته میشدیم
فرزند وسط عادت کرده است که مورد توجه قرار نگیرد، زیرا آنها تحت الشعاع خواهر و برادرهایشان قرار میگیرند. این یعنی ما به اینکه در کانون توجه قرار بگیریم، توجهی نمیکنیم و از تمرکز بر موفقیتّهای دیگران لذت میبریم.
۴. ما از اینکه سازگار هستیم خوشحالیم
خواهر و برادرهاییمان همیشه در اینکه چه بازی کنیم دعوا میکردند، و به عنوان فرزند وسط از ما انتظار میرفت تصمیم بگیریم، حتی اگر ما علاقه به بازی کردن نداشتیم. آن تنشها به ما یاد داد آرام باشیم و سازگار بودن، ما را ساخت.
۵. ما ویژگیهایمان شخصیمان را میپذیریم
ما خواستیم به جای اینکه کنار بیاییم، مقاومت کنیم- درست مانند خواهر و برادرهای دیگرمان. خواهر و برادرهایمان به ما یاد دادند که مقاومت کردن شما را بیشتر قابل توجه میکند، پس ما تمام خصلتها و ویژگیهای شخصیمان را با آغوش باز میپذیریم.
۶. ما بیطرف و منطقی هستیم
ما دیدیم خواهر و برادرهای بزرگترمان به خاطر چیزهایی کوچک مثلا رعایت نکردن قانون ساعت خاموشی تنبیه میشدند و خواهر و برادرهای کوچکترمان تقریبا با هر چیزی کنار میآمدند. این به ما حس قوی بیطرفی داد، و غالباً فرزند وسط بیطرفترین و معقولترین فرزند خانواده است.
۷. ما همیشه تحسین نمیشدیم
ما همیشه خواهر و برادر بزرگتری داشتیم که استانداردهای مورد انتظار تعیین میکرد، و خواهر و برادرهای کوچکترمان تقریباً برای هر چیزی تحسین میشدند. فرزند وسط مجبور است با نقاط قوت و مهارتاش مورد تحسین قرار بگیرد و این به ما مزیت سختکوشی را یاد میدهد.
۸. ما خصوصیات جالبی داریم
فرزند وسط باید برای جلب توجه والدیناش تلاش کند- و سادهترین راه برای این کار داشتن خصوصیات جالب است. ما همیشه حقایق جالب و داستانهای سرگرمکننده برای گفتن داریم و ما بزرگسالان معاشرتی بزرگی هستیم.
۹. ما احساس میکردیم کوچترها و بزرگترها فرزند هستند
یک روز ما با خواهر و برادرهای بزرگتر آراممان در پارک بازی میکنیم و روز دیگر با خواهر و برادر کوچکترمان موهای عروسک باربی را شانه میزدیم.
۱۰. ما مذاکرهکنندگان خوبی هستیم
فرزند وسط کودک خانواده یا فرزند بالغ نیست، پس ما نتوانستیم برای بهدست آوردن یک سری چیزها به بامزگی یا بلوغمان تکیه کنیم. در عوض، ما مذاکرهکنندگان ماهری شدیم. اکنون ما در مشاجره خیلی خوب عمل میکنیم، اما ما نیز میدانیم کی صبور باشیم و کی عقب نشینی کنیم.
۱۱. ما میدانیم چگونه برای چیزهایی که میخواهیم بجنگیم
چیزی را به راحتی به فرزند وسط خاتواده نمیدادند. ما برای اینکه کنترل تلویزیون را دستمان بگیریم دعوا و مشاجره میکردیم، و ما بزرگسالان قدرتمندی شدیم که میدانیم چگونه برای چیزی که میخواهیم بجنگیم.
۱۲.ما میتوانیم از خودمان دفاع کنیم
فرزند وسط همیشه بین دعواهای خواهر و برادرها بوده است و غالبا خواهر و برادرهایمان سعی میکردند ما را مجبور کنند کنار برویم. این به ما یاد داد در حالیکه از خودمان دفاع میکنیم، از مسائل فاصله بگیریم.
۱۳. ما دیپلماتیک هستیم
هر وقت که خواهر و برادرهای دیگر دعوا میکنند، فرزند وسط همیشه در بین آنها است تا در حل مشکلشان کمک کند. اکنون ما در برقراری صلح مهارت داریم- و خواهر و برادرهایمان را به تشکر کردن وا میداریم.
۱۴. ما میدانیم چگونه به اشتراک بگذاریم
هر وقت فرزند وسط اسباب بازی جدید میخرید، همیشه خواهر و برادرهای دیگر مصرانه میخواستند با آن بازی کنند. ما آنها را به کوچکترها میدادیم، و یاد گرفتیم عشق را به اشتراک بگذاریم- به هر حال، همه چیز مادی نیست.
۱۵. ما فرهنگ پاپ ( فرهنگ محبوب مدرن) را خوب میدانیم
ما فیلمهای پی جی ( راهنمای والدین) را با خواهر و برادرهای بزرگترمان و کارتونهای دیسنی را با خواهر و برادرهای کوچکترمان تماشا میکردیم، پس درحالحاضر، ما دربارهی آن عصر از فرهنگ پاپ همه چیز را میدانیم.
منبع: بازده