به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حمله سردبیر آفتاب یزد به فرج الله سلحشور و مقایسه کارهای فاخر این کارگردان «انقلابی» با داوود میرباقری دیگر کارگردان جبهه انقلاب، به یکی از سوژه های امروز رسانه ها تبدیل شد.
در این یادداشت نویسنده به صراحت و البته با انتخاب تیتری جهت دار با عنوان «محبوبیت دستوری» ضمن رد محبوبیت مرحوم سلحشور در میان مردم و زیر سوال بردن کارنامه هنریاش تلاش کرده رسانه های مختلف را به محبوبیت سازی برای این هنرمند متعهد محکوم کند.
در ابتدای این یادداشت آمده است: “مرحوم فرج الله سلحشور هم مدافع داشت هم مخالف. البته تعداد مخالفان او بر موافقانش میچربید. به هرحال او با موضعگیریهای شاذی که در مورد زنان سینمای ایران داشت همواره در معرض نقد بود. در حوزه کاری هم به زعم قاطبه اهالی هنر، اثرات او چنگی به دل نمی زد و نمیتوانست نظر مخاطبان را جلب کند. فی المثل یکی از فیلمهایی که وی کارگردانی کرد «یوسف پیامبر» بود که اگرچه تبلیغات و بودجه بسیاری پشت خود داشت اما نتوانست موفق باشد و در مجموع حرفی برای گفتن نداشت.نگاهی گذرا به این سریال تلویزیونی حاکی از آن بود که فیلمنامه آن به شدت ضعیف و دم دستی است و هرگز نمیتواند لقب یک فیلم «فاخر»را بگیرد.اما ضعفهای فیلم فوق زمانی بیشتر به چشم آمد که «مختارنامه» میرباقری روی آنتن تلویزیون رفت .آنجا بود که مخاطبان بیشتر و بهتر متوجه تفاوتها و ضعفهای فیلم سلحشور شدند.”
همطور که آمده است، در بخشی از این مطلب ضمن «ضعیف» دانستن آثار این کارگردان، از نداشتن آثار فاخر توسط سلحشور گفته است! و از عدم محبوبیت بالای «محمدرضا شجریان» در مقایسه با وی مینویسد!
البته بدون شک، پشت پرده این دست حملات روزنامه های اصلاح طلب به جریان فرهنگی – انقلابی، مورد تازه ای نیست؛ اما پاسخ به این حملات می تواند ترس این جریان از تفکر «سینمای انقلاب» را آشکار سازد.
نکته اول این است که؛ در روز تشییع جنازه مرحوم سلحشور همانطور که رسانه ها آن را منتشر کرده اند؛ چهره ها از حضور اقشار مختلف مردم حکایت داشت و آنچنان که در اخبار و رسانه های مختلف چه اصلاح طلب و چه اصولگرا آمده بود انبوه جمعیت تشییع کننده از هر قشر و گروهی تعجب خبرنگاران و رسانه ها را هم به همراه داشت.
نکته دوم؛ طنز ماجرا است! طبق آمار منتشر شده توسط مسئولان سینمایی، سریال یوسف پیامبر(ص)، در بیش از سی کشور جهان پخش و در بسیاری بصورت چند باره بازپخش شده است، و جالب اینجا است که با گذشت نزدیک به ۸ سال از ساخت آن و بازپخش آن از شبکه ifilm با استقبال مردم روبر شده است.
نکته سوم، و از همه مهمترین، ایجاد دوگانه سلحشور-میرباقری، در این «حمله» است؛ این مسئله به نظر می رسد با توجه به تجربه «موفق» دوقطبی سازی سیاسی در ماجرای انتخابات مجلس و مجلس خبرگان؛ این جریان سعی دارد این «تکنیک» را در فضا فرهنگی نیز پیاده سازی کنند؛ حال آنکه نگارنده روزنامه آفتاب یزد با یک کج سلیقگی دوگانه ای را انتخاب کرده که هر دو در پازل گفتمان انقلاب و بر ضد جریان ضدفرهنگی است که این رسانه به آن وابسته است. این دوگانه سازی در حالی است که «مختارنامه» داوود میرباقری در کوران فتنه ۸۸ پخش شد و در از بین بردن فتنه نقش بسزایی داشت و اساسا در زمانی مورد استقبال قرار گرفت که، جریان ضدانقلاب تماما بر علیه جمهوری اسلامی بسیج شده بود و میرباقری با همین فیلم به دفاع از جریان اصیل انقلاب آمد.
و نکته چهارم اینکه، کارنامه مرحوم سلحشور کاملا مشخص است. سلحشور را علاوه بر آنکه باید در فیلم هایش جستجو کرد باید در بسیج نیروهای انقلابی و زایشی که از دل اقدامات سلحشور درآمده است دید. زمانی که هنوز نیروهای فرهنگی انقلاب نمی دانستند چه باید بکنند با همت سلحشور و چند تن دیگر حوزه هنری بوجود آمد و رویش های حوزه هنری تنها یک قسمت از کارنامه این کارگردان است؛ به عبارتی هر کسی که از حوزه هنری اثری را ارائه می دهد؛ به نوعی شامل کارنامه وی محسوب می شود.
حتی پایگاه دانا در تحلیلی نوشت: مقایسه دو اثر هنری از دو کارگردان متفاوت در یک ژانر نمی تواند ادله درستی باشد برای زیر سوال بردن ماهیت هنری مستقل اثر یک هنرمند.به عنوان مثال مردم با تماشای سریال مختارنامه هیچ گاه به این مسئله توجه نمی کنند که قوت این سریال باعث به چشم آمدن ضعف های سریال یوسف پیامبر می شود.همان گونه که یک منتقد اثر یک هنرمند را مستقل نگاه می کند مردم نیز دارای این نگاه مستقل هستند و حتی این سوال به وجود می آید که آیا اصلا این مقایسه منطقی است؟
از سویی ایجاد شبهه گفتگوهای خودنوشته پس از مرگ هنرمندان غیر قابل پذیرش و توجیه نیافتنی است. از سال های گذشته بعد از مرگ هر هنرمندی موجی از مصاحبه ها و گفتگو های منتشر نشده در رسانه های مختلف با دیدگاه های مختلف منتشر می شود. از هر هنرمندی با هر طرز تفکری که داشته است هنرمندانی چون محمد علی سپانلو، محمود استاد محمد، رسول ملاقلی پور و بسیاری دیگر که می توان باز از آن ها نام برد. این موضوع برای مخاطبان پذیرفته شده است و به نظر می رسد اهالی رسانه خود بیشتر به دلیل منتشر نشدن این گفتگوها در زمان حیات هنرمندان واقف هستند.گاهی یک گفتگو ممکن است درباره موضوع خاصی بوده و گذشت زمان موجب بیات شدن سوژه و مسئله مطرح شده است. گاهی نیز یک مصاحبه برای روز و مراسم خاصی که قرار است در آینده اتفاق بیافتد صورت گرفته که ممکن است مرگ یک هنرمند دقیقا قبل از انتشار این گفتگو صورت بگیرد.
حال باید به این سوال پاسخ داده شود که، این ناراحتی برای چه است؟ جریان اصلاح طلب از اینکه برخی از افکار و عقاید اصیل در جامعه ریشه ای شود ترس دارد و به این دلیل تلاش می کند پیش از اینکه این مسئله نهادینه شود در برابر آن بایستد؛ اتفاقی که برای سید مرتضی آوینی افتاد و امروز به عنوان یک خط فکری اصیل مورد توجه است و جریان روشنفکر مجبور است تمام تلاشش را در ایجاد یک تصویر غیرواقعی از آوینی بگذارد.