به گزارش “دانشجوآزاد”
هدیه تهرانی ساده و دوست داشتنی
هر دورهای در سینما ستارههای خودش را دارد و مردم با ذائقهای زودگذر و متنوع هرچند سال یک بار و حتی زودتر از اینها بازیگرانی را به عنوان ستاره حلوا حلوا میکنند و در طرفهالعینی و به محض لغزش، حلوای آن ستاره را میخورند و دل به ستاره از راه رسیدهای میبندند.
این بیرحمی خوفانگیز خاصیت سینماست. با این حال ستارهها اینقدرها هم دست و پابسته نیستند و باوجود مشقتهای قبل و حسرتهای بعدِ دوران ستاره بودن، زمانی که در بورس توجه و شهرت و محبوبیت هستند، در آسمانها سیر میکنند و دنیا به کامشان است. ستارهها هر چقدر تواناتر باشند و باید بدانند که چگونه مسیر حرفهایشان را هدایت و مدیریت کنند، البته بخت هم با آنها یار باشد، میتوانند کمی این دوران را بیشتر امتداد دهند تا جایی که هربار و هرسال با نقشی و با حرکتی مثبت و فرانقشی، زمان ستاره بودنشان را عجالتا تمدید کنند.
اما خب همانطور که گفتیم سینماست و بیرحمی و ذات عجولش و نو که به بازار میآید، ستارههای کهنه دلآزار میشوند. سن و سال که کمی بالا میرود و انواع و اقسام بزک روی چهره جواب نمیدهد و ستاره از زمانه و سلیقه جدید مردم عقب میافتد، نقشهای اصلی و جوان اول فیلمها هم با او قهر میکنند و غروب بتدریج طوری نمایان میشود که انگار دیگر خبری از طلوع نیست و شبهایی ابدی از راه میرسند که دیگر سوسوزدن ستاره سابق و افول کرده دیگر چندان در آن به چشم نمیآید.
با این همه ستارههایی هستند که باوجود فاصله گرفتن از دوران اوج، همچنان و برای همیشه میان مردم جایگاه ویژهای دارند و مخاطبان همواره کنجکاو این هستند که از حال و روز و فعالیتهایشان باخبر شوند. هدیه تهرانی ستاره بیچون و چرای سینمای ایران در دهه ۷۰ و ۸۰ یکی از این ستارههاست که در آن سالها به قدری خوب کار کرد و درخشید که تلالوی درخشش برای همیشه در سینما باقی خواهد ماند، حتی اگر دیگر اتفاق ویژهای از سوی او در بازیگری نیفتد.
بازگشت ستاره
هدیه تهرانی را سالهای اخیر چندان در سینما ندیدهایم. درواقع آن «چندان» را هم از روی رودربایستی و تعارف گفتیم و از نظر مخاطبان خاصتر سینما عرض کردیم که او را در یکی دو فیلم هنریتر و متفاوتتر و با نقشی کوتاه دیدهاند، وگرنه از نظر مردم باید بگوییم او را «اصلا» این اواخر در فیلمها ندیدهایم.
آخرین فیلمی که از او اکران عمومی شد و مردم آن را در سینما دیدند، «پل چوبی» ساخته مهدی کرمپور بود که تهرانی با بهرام رادان و مهناز افشار همبازی بود. با این حال بتازگی فیلم «عادت نمیکنیم» ساخته ابراهیم ابراهیمیان با بازی او اکران شده که در آن با بازیگرانی چون محمدرضا فروتن، حمیدرضا آذرنگ و ساره بیات همبازی است.
این موضوع برای طرفداران این بازیگر قطعا خوشایند است و کم نیستند بازیگرانی که به خاطر حضور او به تماشای این فیلم خواهند رفت. این مراجعه بیشتر از هرچیز بار خاطره بازی و تداعی دوران ستارگی خانمِ ستاره را دارد. ضمن اینکه خیلیها امیدوارند که هدیه تهرانی وسواس و گزیدهکاریاش را کنار بگذارد و بیشتر از قبل بازی کند.
پرسونای ستاره
تا پیش از هدیه تهرانی، تقریبا بیشتر نقشهای زنان در سینمای ما زنانی بودند توسریخور یا در نهایت رنجور همراه همسرانشان، بچه به بغل و نالان از زندگی و با چشمهایی گریان، اما وقتی فیلمسازان و تهیهکنندهها بسادگی و سردی چهره تهرانی پی بردند و بتدریج آن را کشف کردند، پرسونای جدیدی در سینمای ایران شکل گرفت.
زنی که قصد تسلیم شدن به شرایط را نداشت و نهایت تلاش خود را برای استقلال و هویتی جدا از مردان میکرد. البته گاهی موفق میشد روی پای خود بایستد و گاهی هم به دلیل جبر شرایط و زمانه، اوضاع آنطور که او میخواست پیش نمیرفت، ولی مهم مقاومت و تلاش او برای مبارزه بود. کم به یاد داریم که تهرانی در فیلمها اشک ریخته باشد.
او سیمای جدیدی از زن مقاوم و مبارز ایرانی ترسیم کرد که همگام با زمانه بود و همانطور که زنان در جمهوری اسلامی ایران و در سالها و دهههای اخیر رشد و پیشرفت اجتماعی چشمگیر و تاثیرگذاری در اجتماع داشتند، او هم آینه این زنان مستقل و هویتدار در سینما بود. تهرانی با استقلال زنانه، راه را برای بسیاری از زنان بازیگر باز کرد و باعث شد نقشهایی مهمتر برای بانوان در سینما و تلویزیون بنویسند.
مادرانگی ستاره
تهرانی با اینکه در سالهای اولیه بازیگریاش، نقش دختران و زنان تنها و مستقل را بازی میکرد، اما از جایی به بعد همین استقلال و هویت منحصربهفرد را در جایگاه خانواده ادامه داد و نقش همسران و مادران را به عهده گرفت و نقشهای زیادی را از او به یاد میآوریم که برای بقای زندگی مشترک و تربیت فرزندانش تلاش متفاوتی میکرد. این مساله با بالارفتن سن او بیشتر هم شد.
او در فیلم «قرمز» مادری به نام هستی مشرقی است که نگران زندگی دختر کوچکش طلاست. بازی زیبای او در فیلم «کاغذ بیخط» نقش رویا هم از خاطرهها نمیرود؛ زنی که هم میخواهد با فیلمنامهنویسی رویایش را محقق کند و حضوری موثر و اجتماعی داشته باشد و هم به عنوان مادر، فرزندانش را خوب تربیت کند. نگرانی زنانه و مادرانه از مهمترین ویژگیهای تهرانی در فیلمی چون «چهارشنبه سوری» است. او در همین فیلم تازه اکران شده «عادت نمیکنیم» هم یک مادر است.
حضور اجتماعی ستاره
هدیه تهرانی بازیگری است که جدا از حرفهاش، به نقش و جایگاه اجتماعی خود هم آگاه است و در هر بزنگاه و موقعیت اجتماعی، حضور موثری دارد و خودی نشان میدهد. مثلا همین چند وقت پیش که فیلم یکی دو حیوان آزاری در شبکههای مجازی منتشر و باعث واکنش فراوان مردم به این فجایع شد، تهرانی با آگاهی از جایگاه اجتماعیاش، حمایت از حقوق حیوانات را یادآوری کرد. ضمن اینکه او همواره سعی کرده از حاشیه و جنجال دوری کند و رفتاری نکند و حرفی نزند که موجب سوءاستفاده رسانههای و عمومی قرار گیرد، گو اینکه گاهی به دلیل ذات آسیبپذیر شهرت و محبوبیت، نوک پیکان حاشیهها به سمت او چرخیده است.
سادگی ستاره
ستارهها معمولا پرزرق و برقند و دوست دارند با تیپها و شمایلهای عجیب و غریب، خوراک عکاسان و رسانهها و توجه مردم باشند. این مساله بویژه در خانمهای ستاره و بازیگر نمود بیشتری دارد. حتی آن بازیگران کماهمیتتری و کم نام و نشانتری که ستاره هم نیستند، به اصطلاح قر و فر بیشتری دارند و امروزشان با دیروزشان فرق میکند؛ از لحاظ میکآپ و بزکدوزک عرض میکنیم! اما ستاره بزرگی مثل هدیه تهرانی را هیچگاه با آرایش و تیپ و لباسهای عجیب و غریب و آنچنانی به یاد نداریم.
درواقع او با سادگی و بیپیرایگیاش ستاره شد و کلی طرفدار پیدا کرد. در فیلمها هم تا جایی که یادمان میآید، گریمها و آرایش عجیبی روی صورت او انجام نشده و کارگردانها هم ترجیح دادهاند از همین سادگی چهره او بهره ببرند. سادگی تهرانی میتواند یک پیشنهاد و یک الگو هم برای خانمهای بازیگر و آنهایی که تازه بازیگر شدهاند یا میخواهند شوند و حتی دختران جوان هم باشد؛ برای جلب توجه، شایستگی و از احترام برخوردار بودن میتوان خیلی ساده بود و نیاز نیست نقاب بزنید یا کارهای عجیب و غریب و زنندهای کنید. سادگی میتواند بسیار اثرگذار باشد. کاری که تهرانی انجام داده و میدهد.
انتهای پیام/س
سیمرغ