به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»؛صفدرحسینی اساسا چه مزیت نسبی خاصی دارند و تاکنون چه افتخاراتی در عرصه اقتصاد آفریدهاند که هر کجا نام صندوق و ریاست بر صندوق است نام ایشان هم هست و آیا چنین فرصتی در اختیار خیل جوانان تحصیلکرده و توانمند کشورمان هم قرار میگیرد؟
محمد زعیمزاده در تحلیلی از حضور صفدر حسینی در یکی دیگر از پست های مدیریتی در دولت نوشت: اوایل امسال بود که در کنار اخبار پربسامد تعطیلی کارخانهها و افزایش رکود در فضای اقتصادی کشور و رشد نرخ بیکاری و امثالهم از دل شبکههای اجتماعی، اخباری درباره حقوقهای چندده میلیونی عدهای از مدیران دولتی و غیردولتی شنیده شد، اخباری که ابتدا سعی شد توسط مسؤولان دولتی خیلی جدی گرفته نشود یا سانسور شود، اما گستردگی مساله و اعداد و ارقامی که هر روز شنیده میشد در حدی بود که دیگر سانسور اخبار یا بیتوجهی به آن ممکن نبود. حجم فاجعه به حدی بود که برخی مطبوعات و رسانههای مستقل نگران منافع ملی نام «فیشگیت» را بر آن نهادند. تعداد افراد نجومیبگیر به حدی بود که صدای موافقان دولت را هم درآورد، مصطفی کواکبیان نماینده مجلس تعداد نجومیبگیران بالای ۵۰ میلیون در ماه را حدود ۳۰۰ نفر و تعداد افرادی که بین ۲۰ تا ۵۰ میلیون میگیرند را هم در حدود ۳ هزار نفر تخمین زد.
اما در میان دریافتکنندگان حقوقهای نجومی نام یک نفر بیشتر از همه مطرح بود، صفدرحسینی با سابقه وزارت در دولت اصلاحات براساس اخبار منتشره در کسوت ریاست صندوق توسعه ملی طبق اسناد و مدارک از فروردین تا اسفند سال ۹۴ بهطور میانگین ۵۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بابت حقوق آن هم فقط از این صندوق دریافت کرد.
بهعبارت دیگر حسینی در سال ۹۴ جمعاً حدود ۶۸۶ میلیون تومان بابت حقوق از صندوق توسعه ملی گرفته بود و البته مزایای عجیبی در فیش حقوقی جناب حسینی – شامل حق تلفن همراه، ایاب و ذهاب، هزینه پزشکی، هزینههای دندانپزشکی، یکسیام پرداختی، اعیاد (براساس فیشهای حقوقی موجود، تقریباً در بیشتر ماههای سال آقای رئیس بابت اعیاد، دریافتی داشته است و این غیر از دریافتیهای عید نوروز است)، بهرهوری سهماهه، کمکهزینه اوقات فراغت فرزندان، کمکهزینه خرید لباس، کمکهزینه خرید کتاب، کمکهزینه سفر، کمکهزینه ورزش، کمکهزینه تحصیلی- وجود داشت که سبب حیرت و البته تاسف و خشم مردم و افکار عمومی شد. ماجرا اینقدر درام بود که عدهای اسم کل پروژه را «صفدر گیت» گذاشتند!
در حالی که انتشار این اخبار سبب خشم مردمی که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداشتند و با حقوق کمتر از یک میلیون تومانی زندگی میکردند شده بود، فرمان برخورد با نجومیبگیران و پدیده حقوق نجومی از سوی مقامات نظام صادر شد، اما بهرغم برخی ادعاهای اولیه از سوی دولتمردان و مسؤولان مربوط، حقوق ۵۷ میلیونی حق خانوادهای از سفره انقلاب خوانده شد و نجومیبگیران هم ذخیره انقلاب نامیده شدند و آب هم از آب تکان نخورد.
نهتنها آب از آب تکان نخورد که در هفته گذشته زمزمههایی هم مبنی بر قانونی کردن حقوق نجومی از سوی مجلس و با حمایت نمایندگان حامی دولت شنیده شد، حتی مصوبهای هم که در آن به یک مدیر اجازه میداد تا سقف ۲۴ میلیون تومان حقوق دریافت کند، تصویب شد که اگر مقاومت افکار عمومی و ترس از رسوایی گیتهای قبلی نبود همان هم اصلاح نمیشد. افکار و آرای عمومی هنوز درگیر این مساله بود که روز سهشنبه خبری دیگر در شبکههای اجتماعی دست به دست شد، نماد حقوقهای نجومی و رئیس سابق صندوق توسعه ملی، جناب صفدرحسینی با نظر مجمع عمومی صندوق ملی محیط زیست به سمت ریاست هیاتمدیره این صندوق منصوب شده است، صندوقی که وابسته به سازمان حفاظت محیطزیست است و اعضای مجمع آن هم وزرای دولت هستند.
حال چند سوال به وجود میآید؛ اول اینکه آنقدر در مملکت قحطالرجال است که باید برای ریاست هیاتمدیره یک صندوق از نماد حقوقهای نجومی استفاده شود؟ آیا این دهنکجی به مردم مستضعفی که در حال له شدن زیر خیمه سنگین رکود در کشور هستند و چشم امید به برخورد با پرداختکنندگان و گیرندگان حقوقهای تبعیضآمیز دارند، نیست؟ آیا این دهنکجی به دستور و اراده مسؤولان ارشد نظام نیست که خواهان برخورد با این پدیده غیرشرعی شدند؟
جناب صفدرحسینی اساسا چه مزیت نسبی خاصی دارند و تاکنون چه افتخاراتی در عرصه اقتصاد آفریدهاند که هر کجا نام صندوق و ریاست بر صندوق است نام ایشان هم هست و آیا چنین فرصتی در اختیار خیل جوانان تحصیلکرده و توانمند کشورمان هم قرار میگیرد؟
آیا حضرات نمیدانند که با اقدامات اینچنینی اجازه نمیدهند این شب عیدی مردم شاد باشند؟ آیا نمیدانند با همین اقدامات است که نشاط مردم از بین میرود و نشاط فقط برای صفدرها و نجومیبگیرها باقی میماند؟ آیا حضرات نمیدانند با مشاهده این نجومیبگیرها لبخند بر لبان مردم میخشکد؟ آیا حضرات نمیدانند در نظر مردم تبعیض و ویژهخواری از تحریم هم بدتر است؟ آیا نمیدانند که تحقیر مردم و تلاش برای تحمیق آنها با چنین احکامی از تبعیض هم بدتر است؟
اگر نمیدانند که بعید میدانم واسفا، اگر میدانند و این کار را میکنند هم باز واسفا!