علاوه بر اینکه سایه محرومیت بر این روستا سکنی گزیده است ، نبود آب سالم و صعب العبور بودن جاده از عمده مشکلات این روستا است اینها را عیسی نژاد مقدم دهیار، معلم و فرمانده پایگاه ساکن همین روستا برایمان می گوید: از شهرستان ریگان به سمت “سرزه” تنها ۱۰ کیلومتر جاده آسفالت شده و مابقی آن به صورت خاکی به حال خود رها شده است و این امر نیازمند تخصیص اعتبارمی باشد.
وی بیان می دارد: آب این منطقه نیز بسیار شور است و اکثر مردم در اثر آشامیدن این آب دچار سنگ کلیه شده اند و یکی از نیازهای این روستا پمپاژ آب از منطقه دیگر به “سرزه” هستیم.
نژاد مقدم عنوان کرد: اگر زن باردار و یا بیمار بدحالی را به خواهیم تا شهر برسانیم در راه تلف می شود.
وی اذعان داشت: سالهاست که پای هیچ مسئولی به این منطقه باز نشده است، فقط نزدیک انتخابات که می شود نمایندگان مجلس سری می زنند و وعده های غیر عملی می دهند و می روند و وقتی بر صندلی مجلس جلوس می کنند دیگر یادی از ما نمی کنند.
دهیار “سرزه” گفت: بیشترین کمک هایی که تا به حال به این روستا شده است از طرف سپاه بوده است.
تعدادی از دانشجویان بسیجی که از نقاط مختلف کشور تحت عنوان اردوی جهادی به این روستا آمده بودند مشغول ساخت مدرسه مقطع راهنمایی بودند.
شجاعیان ساکن کرمانشاه دانشجوی عمران یزد است ۲۴ سال سن دارد و مسئول عمرانی این اردو را به عهده دارد، در رابطه با روستای “سرزه” می گوید درست است که کرمانشاه زلزله آمد و اکثر خانه ها را تخریب و مردمانش را آواره کرد ولی آنان اینقدر محروم نبودند، در هیچ جای از کشور به محرومیت و فقر این مردمان بی گناه ندیدم.
وی ادامه داد: قبل از آمدن به این روستا در منطقه “رودبار جنوب” بودیم آن منطقه از اینجا محرومتر بود دلم بسیار گرفت ، چرا مسئولین ما اینقدر بی فکر هستند، آیا آنان که در رفاه بسر می برند می توانند فقر و محرومیت را در این مناطق احساس و لمس کنند؟؟؟!!! هدف اصلی من از آمدن به این محل این بود که یک چاله ای پر شود و دلی شاد و لبخندی بر لب بنشیند. همیشه دوست داشتم جایی پای بگذارم که کسی آنجا نرفته باشد. درست است آفتاب در این مناطق گرمای بیشتری نسبت به سایر مناطق دارد به حدی که اگر فقط چند ساعت در محیط باز بایستیم صورت را می سوزاند. مردمان این خطه به خاطر همین آفتاب داغ است که سیاه چرده شده اند اما دلشان همانند آفتاب داغ داغ است و میهمان نوازند هر آنچه در خانه دارند بر طبق اخلاص می گذارند و به میهمان خود تقدیم می نمایند.
“رسول برهانی” روحانی و امام این روستا عبای خود را در آورده بود و بلوک های سیمانی را روی ملاتی که از قبل ریخته شده بود می گذاشت او نیز در آبادانی و عمران این روستا شریک بود.
عباس دهقان ۴۶ ساله متولد ۱۳۵۱ به همراه پسرش مهدی دهقان ۲۲ ساله متولد ۱۳۷۵ اهل استان یزد در این اردوی جهادی شرکت داشتند، آری در زمان جنگ تحمیلی هم بودند پدران بسیاری که دوشا دوش فرزندانشان در جبهه نبرد علیه دشمن حضور داشتند، امروز هم این رزم جهادی نیز با حضور پدران و پسرانی که داوطلبانه و با اشتیاق به مناطق محروم می روند ودر آبادانی آنجا تلاش می کنند و با رزم خود فقر را می زدایند .
عباس دهقان با چفیه ای که دور سر خود پیچانده است ازمحرومیت بی حد و مرز جنوب شرقی کشور می گوید: هیچ جای کشور چنین محرومیتی ندیدم، وقتی به “رودبار جنوب” و این روستا پا گذاشتم اشک ازچشمانم جاری گشت دلم به حال کودکان معصومی سوخت که از هر گونه امکانات و تفریحات شهری به دور هستند، متوجه شدم برخی از مردم این منطقه حتی یخچال برای نگهداری مواد غذایی ندارند، جدای از آن برخی از آنان آنقدر فقیر هستند که توانایی امرار معاش ندارند.
دهقان پدر از خوشرویی و مهربانی این مردم می گوید: آب کلمن مان تمام شده بود به در خانه همسایه رفتم ، در زدم و از آنان طلب آب آشامیدنی و خنک کردم، با آنکه خودشان آب آنچنانی در تانکر نداشتند در هر صورت آب خنک وتگری برایمان تامین کردند و از غذای سفره شان به ما نیز تعارف کردند، دل این مردم همانند آفتاب گرم است.
وی با ناراحتی هر چه تمامتر گفت: آیا مسئولین بویی از انسانیت نبرده اند.
در مسجد این روستا هم تعدادی از دانشجویان علاوه بر کار عمرانی فعالیت فرهنگی هم داشتند و به بچه های روستا، قرآن، سرودها و نکته های انقلابی و همچنین رعایت بهداشت را می آموختند و آقای دهقانیان فرمانده ناحیه شهرستان ریگان نیز برای شاد شدن دل بچه ها برایشان نوشت افزارهایی که روی جلد آنان عکس شهدا چاپ شده بود هدیه می داد.
این سفر یک روزه نیز عصر همان روز به پایان رسید و خبرنگاران به کرمان برگشتند ، گرچه قلم هایمان توانای نوشتن این محرومیت را ندارد و قاب دوربین مان نمی تواند آن طور که شایسته و بایسته است آن را به تصویر بکشاند، اما سعی می کنیم با آوردن جملاتی هر چند پر معنی دل مسئولین را به این مناطق هدایت نماییم و آنانی که خوابند را بیدار نماییم.انشاءالله .
گزارش و عکس از : مهین نامجو