به گزارش “دانشجوآزاد”به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ علیاکبر عباسی در یادداشتی درباره انتقاد اخیر روحانی از عدم اعلام واقعیت ها توسط رسانه ها و کارشناسان نوشت: ۱-«میخواهم یک نقد هم نسبت به دانشگاه کنم؛ البته شما باید نقد کنید اما من میخواهم بگویم چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا یک عده بیسواد که از بخشهایی خاص پول میگیرند باید حرف بزنند اما بزرگان، دانشگاهیان و اساتید ما سکوت میکنند؟ چرا وقتی یک اتفاق بینالمللی رخ میدهد، اساتید نامه خصوصی به رئیسجمهور مینویسند؟ چرا فریاد نمیزنید؟ چرا وارد میدان نمیشوید؟» اینها قسمتی از سخنان رئیسجمهور است که بهمن ۹۲ در اعتراض به اینکه چرا اساتید دانشگاهها از مذاکرات هستهای و توافق دولت یازدهم با غرب حمایت نمیکنند، بیان شد.
هر چند آقای روحانی تلاش میکرد چهرهای آکادمیک از خود به نمایش بگذارد و اینگونه القا کند که رویکرد دولتش مورد حمایت دانشگاهیان است اما رویه دولت در سیاست خارجی و آرایشی که در مذاکرات هستهای اتخاذ کرد، به شکلی بود که نهتنها اغلب اساتید دانشگاه که حتی آن دسته از اساتیدی هم که از نظر سیاسی جزو همفکران دولت یازدهم محسوب میشدند، حاضر نشدند از توافق دولت با غرب حمایت کنند.
این حمایت نهتنها در جریان مذاکرات که حتی بعد از نهایی شدن توافق و اجرایی شدن برجام هم صورت نگرفت. در واقع میزان دادهها و ستاندهها در توافق دولت با طرف غربی به قدری نامتوازن بود که حتی دانشگاهیان همفکر دولت را هم قانع نکرد که وجهه آکادمیک خود را در حمایت از آن هزینه کنند.
۲- «چرا بزرگان کشور، نویسندگان، روزنامهها و صداوسیما واقعیت را به مردم نمیگویند؟!» این نیز بخشی از سخنان رئیسجمهور است که اینبار مهرماه سال ۹۵ و در شرایطی که ۸ ماه از اجرایی شدن برجام میگذرد و تنها ۸ ماه تا انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری باقیمانده، آنها را بیان کرد. همانگونه که رئیسجمهور ۳ سال قبل دانشگاهیان را مورد هجمه قرار داده بود که چرا از توافق و مذاکرات دولت حمایت نمیکنند، اینبار روحانی تیغ نقد خود را به سمت رسانهها برده که چرا- بهزعم او- واقعیتها را نمیگویند.
رئیسجمهور محترم اگر حول همان سخنان ۳ سال قبل خود که خطاب به اساتید دانشگاهها بیان کرده بود، بیشتر تامل میکرد و ریشه اینکه چرا حتی بعد از بیان آن سخنان و در طول این ۳ سال هم حمایتی از برجام از سوی دانشگاهیان صورت نگرفت را مورد بررسی قرار میداد، بعید بود کار به جایی میرسید که وی بار دیگر همان لحن و بیان را خطاب به نویسندگان و رسانهها طرح کند.
۳- در زمینه مطبوعات و رسانههای مجازی، دولت یازدهم ارتش رسانهای گستردهای را در اختیار دارد و سیل عظیمی از روزنامهها، نشریات و سایتهای خبری در قبال دولت رویه حمایتی دارند.
اگر مخاطب رئیسجمهور این دست از رسانهها باشند، آنها که در تمجید و تعریف از دولت چیزی کم نگذاشتهاند و در این زمینه به قدری زیادهروی میکنند که در مواردی حتی زیادهروی ناشیانه آنها انتقاد خود همفکران دولت را هم در پی داشته است. علاوه بر این، عملکرد دولت در مواردی به گونهای بوده که همین رسانههای حامی هم- که حتی حمایت مکرر از مدیران نجومی دولت را هم در کارنامه خود دارند- درمانده شدهاند و تیترهای رنگارنگ آنها هم کارساز نبوده است.
۴-رویه حمایتی صداوسیما از دولت یازدهم نیز قابل انکار نیست به طوری که در جریان مذاکرات هستهای جایی برای منتقدان مذاکرات در برنامههای این رسانه نبود و تریبون به طور یکطرفه در اختیار حامیان توافق قرار میگرفت، تا آنجا که صداوسیما گزارش چند هزار ساعت تریبون در اختیار موافقان را در برابر چند ۱۰ ساعت تریبون منتقدان منتشر کرد.
نوع مواجهه رسانه ملی با دولت به گونهای است که اگر بعد از مدتها مناظرهای مثلا پیرامون FATF برگزار میشود، شب بعد از آن، تربیون صداوسیما به طور یکطرفه در اختیار نماینده دولت قرار میگیرد تا او بتواند با طیب خاطر پاسخ طرف مناظره شب قبل را بدهد! رویه این رسانه نسبت به دولت یازدهم به گونهای بوده که حتی چند هفته قبل خود رئیسجمهور و معاون اول وی هم از عملکرد این سازمان در نوع مواجهه با دولت قدردانی کردند.
۵- رئیسجمهور به روزنامهها حمله میکند که چرا واقعیتها را نمیگویید اما در این عین حال بیان واقعیتهایی چون فساد کرسنت در رسانهها ممنوع اعلام میشود و رسانهها به خاطر نوشتن در اینباره به دادگاه فراخوانده میشوند. آقای روحانی از یکسو میگوید چرا واقعیتها را نمیگویید و از سوی دیگر محرمانه بودن، مشخصه بارز اقدامات اصلی و توافقنامههای مهم دولتش محسوب میشود.
۶- از منظری دیگر اما باید قبول کرد برخی روزنامهها به قول آقای روحانی واقعیتها را به مردم نمیگویند، که اگر میگفتند بعید بود دولت به این سهولت بتواند برجام را بر کشور تحمیل کند.
برخی از همین روزنامهها بودند که از مذاکرات هستهای حمایت بیچون و چرا کردند و مذاکره با غرب را کلید حلوفصل همه معضلات نامیدند. «ایران بدون تحریم» وعدهای بود که همین روزنامهها همگام با دولتمردان در جریان مذاکرات هستهای و بعد از نهایی شدن توافق به مردم دادند و وزیر امور خارجه را با امیرکبیر مقایسه کردند!
اما امروز بعد از گذشت ۸ ماه از اجرایی شدن برجام مجبورند ادعاهای قبلی خود را انکار کنند، طبیعتا سکوت و عدم بیان واقعیت برای آنها بهتر از انکار خود است. البته شاید این روزنامهها هم گناه زیادی نداشته باشند، چرا که آنها هم در وارونهنمایی واقعیت حرف رئیسجمهور و وزیر امور خارجه را تکرار کردند. اینکه در جریان مذاکرات گفته میشد بعد از توافق همه تحریمها بلافاصه لغو خواهد شد و امروز گفته میشود اصلا هدف مذاکرات لغو تحریمها نبود و نباید توقعات مردم را زیاد کرد و امثالهم، هرچند تیترهای متناقض برخی روزنامهها بود و مصداقی از نگفتن واقعیتها توسط آنها اما اینها سخنان رئیسجمهور و وزیر امور خارجه نیز بود و اگر قرار باشد اینجا کسی برای وارونهنمایی واقعیت مواخذه شود شخص رئیسجمهور است!
۷- اشتباه فاحش دولت یازدهم این است که تصور میکند به صورت بخشنامهای میتواند دانشگاهیان را به میدان حمایت از دولت بیاورد یا مانع واقعگویی همه رسانهها شود. دولت تصور میکند رسالت رسانهها تعریف و تمجید صرف از دولت است و واقعیتها هم فقط همانهایی است که دولت میخواهد بیان شود.
رویکرد «بخشنامهای» دولت شاید در قبال برخی رسانهها کارساز بوده اما بدیهی است انتظار رئیسجمهور از اینکه همه رسانهها در همان مسیری که او میخواهد گام بردارند و واقعیتها را آنگونه که دولتمردان دوست دارند به فراواقعیتهای بخشنامهای بدل کنند و بیان کنند، نمیتواند انتظاری منطقی و عملیاتی باشد.
انتهای پیام/