2:13:23 - شنبه 7 آذر 1394
از جمله جریانهایی که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در مقابل دیکتاتوری نظامی وابسته به آمریکا در ایران شکل گرفت، جنبش دانشجویی بود.
از جمله جریانهایی که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در مقابل دیکتاتوری نظامی وابسته به آمریکا در ایران شکل گرفت، جنبش دانشجویی بود.
در تاریخ معاصر ایران، اوج فعالیت های این جنبش، در دوران مبارزه بر سر ملی شدن صنعت نفت و سقوط رضا شاه ، سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به ویژه فضای باز سیاسی ۱۳۴۲ – ۱۳۳۲، و دوران انقلاب ۵۷ می باشد.
از مقاطع مهم جنبش دانشجویی، تهاجم به دانشگاه تهران در روز دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و کشته شدن سه دانشجوی دانشکده فنی به نامهای (مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی) میباشد. که نقطه عطفی در تاریخ فعالیتهای سیاسی دانشجویان علیه استبداد میباشد.
پس از کودتای ۲۸مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق با همکاری آمریکا و انگلیس، جایگزینی دیکتاتوری زاهدی دولت کودتا به سرکوبی فعالیتهای سیاسی جامعه پرداخت و کشور را عملاً به سمت وابستگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی به غرب سوق داد. نیروهای ملی با تشکیل «نهضت مقاومت ملی» که یک روز پس از کودتا صورت گرفت، سعی در شکستن فضای اختناق کردند. در این میان دانشجویان به عنوان بازوی اجرایی نهضت، عمل میکردند.
پس از بازگشایی دانشگاه در مهرماه ۱۳۳۲ که همزمان با شروع دادگاه فرمایشی دکتر مصدق، شایگان و مهندس احمد رضوی بود، جنب و جوش زیادی در میان دانشجویان برای فعالیتهای سیاسی پدید آمد. نخستین حرکت عملی در این زمینه تظاهرات ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به نشانه اعتراض به محاکمه این سه تن بود.
دانشجویان با سر دادن شعارهایی مثل «مصدق پیروز است»، نسبت به تجدید رابطه سیاسی با انگلیس شدیداً اعتراض کردند.
در روز ۱۴ آذر ۱۳۳۲ با ورود «دنیس رایت» کاردار جدید سفارت انگلیس به ایران دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، دندان پزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی در دانشکدههای خود تظاهرات پر شوری علیه رژیم کودتا و مقاصد آن بر پا کردند که در روز ۱۵ آذرماه این تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و ماموران انتظامی در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند. مجموعه این رویدادها و اعتراضات پیگیر دانشجویان پس از کودتا، که یکی از مهمترین قطبهای متحرک و مخالف دولت را تشکیل میداد، رژیم را بر آن داشت که در آستانه ورود نیکسون معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا به تهران، اقتدار خود را به آنها نشان دهد تا ورود نیکسون در کمال آرامش برگزار شود.
از این رو در یک اقدام کم سابقه در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲، نیروهای لشکر ۲ رزمی به دانشگاه تهران اعزام شدند. نوع واحد نظامی اعزامی به دانشگاه، شیوههای بهانه جویی و نوع عملکرد و حتی تشویقهای بعدی مهاجمان به دانشگاه تهران از سوی ارتش و ارتقاء درجه آنها از عواملی هستند که نشان دهنده قصد قبلی دولت کودتا برای سرکوبی دانشجویان در آستانه ورود نیکسون بود.
دکتر چمران که خود از دانشجویان دانشکده فنی بوده و در روز حادثه در کلاس درس حضور داشته است در خاطرات خود این روز را این گونه توصیف میکند:
«صبح شانزده آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیش بینی میکردند. نقشه پلید هیات حاکمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامکان سعی میکردند که به هیچ وجه بهانهای به دست بهانه جویان ندهند، از این رو دانشجویان با کمال خونسردی و احتیاط به کلاس رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای کارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست آنان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم آوردند. آنها نقشه کشتن و شقه کردن دانشجویان را کشیده بودند و این دستور از مقامات بالاتری به آنها داده شده بود. سرکردگان اجرای این دستور و کشتار ناجونمردانه عدهای از گروهبانان و سربازان «دسته جانباز» بودند که اختصاصاً برای اجرای آن مأوریت در آن روز به دانشگاه اعزام شده بودند. در ساعت ۱۰ صبح دسته جانباز به همراه سربازان معمولی به دانشکده فنی رفتند. در این ساعت دانشجویان در سر کلاسهای درس حاضر بودند و به خاطر شرایط ویژه دانشگاه و حضور گسترده نظامیان، از هر اقدامی که بوی اعتراض و تظاهرات دهد، اجتناب میکردند. هنگام حضور سربازان در دانشگاه و مقابل دانشکده فنی، دکتر سیاسی، – رئیس دانشگاه- مهندس خلیلی -رئیس دانشکده فنی- و دکتر عابدی -معاون وی- سعی کردند که با مذاکره نیروهای نظامی را از دانشکده فنی خارج کنند ولی توفیقی به دست نیاوردند و حتی دکتر سیاسی اظهار داشت که این جا سربازان جانباز هستند و از مقامات بالاتر دستور میگیرند و از این جهت من قادر نیستم کاری انجام دهم. سربازان به دانشکدهها حمله کردند و بدیت ترتیب سه تن از دانشجویان به نامهای (مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا) به شهادت رسیدند و ۲۷ نفر دیگر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند».
انتشار خبر واقعه ۱۶آذر و کشته و مجروح شدن دانشجویان، بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در مراسم برگزاری سومین روز مقتولین، دهها هزار تن از مردم تهران و شهرستان ها بر سر مزار شهیدان در امام زاده عبدالله در شهر ری جلوگیری کنند، با شکست روبهرو شد. و دانشجویان به عنوان اعتراض به جنایتهای دولت کودتا، مدت ۱۵ روز از شرکت در کلاسهای درس خود داری نمودند.
حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به عنوان یک روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس همه ساله، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران مراسمی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند. تا آنکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی روز ۱۶آذر به عنوان «روز دانشجو» در تاریخ ایران گنجانده شد.
منابع:
۱- افراسیابی، بهرام؛ ایران و تاریخ، تهران، نشر زرین، ۱۳۶۴٫
۲- اسماعیلی، علیرضا (و دیگران)؛ اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران (۱۳۷۵ – ۱۳۲۲ه.ش)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱، ج ۱و۲٫
۳- چمران، مصطفی؛ شانزده آذر به یاد حماسه و مقاومت دانشگاه و سه قطره خون یاران دانشجو، نهضت آزادی ایران، آذرماه ۶۱٫
۴- حجازی، مسجنبش دانشجوییعود؛ رویدادها و داوری، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۵٫
۵- شرکت ، حمید؛ کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحاد ملی)، عطایی، تهران ۱۳۷۸٫
۶- شریعت رضوی، پوران؛ طرحی از یک زندگی، تهران، چاپخش، ۱۳۷۶٫
۷- متین، افشین؛ تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ۵۷ – ۱۳۳۲، ارسطو آذری (ترجمه) ، تهران، مشر شیرازه، ۱۳۷۸٫
۸- نجاتی، غلامرضا؛ تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، تهران، رسا، ج۱، ۱۳۷۱٫
۹- نجاتی، غلامرضا، شصت سال خدمت و مقاومت، خاطرات مهندس بازرگان، رسا، تهران ۱۳۷۵٫
۱۰ – یزدی، ابراهیم، جنبش دانشجویی در دو دهه از ۱۳۲۰ تا ۱۳۱۰، شرکت انتشارات قلم، ۱۳۸۳٫
مقالهها:
۱- مهدی، بازرگان؛ «دانشجو، دانشگاه و جنبش دانشجویی»، ماهنامه ایران فردا، سال اول، شماره ۴، آذر و دیماه سال ۷۱٫
۲- شاه حسینی، حسین؛ سه قطره خون، ماهنامه ایران فردا، شماره ۳۸، آبان و آذر ۱۳۷۶٫