به گزارش “دانشجوآزاد” بخش عمدهای از سیاسیون وقتی در مورد فساد اقتصادی صحبت میکنند، خود مسئله برایشان ملموس نیست. یعنی اگر در همین حین که در حال اظهار فضل هستند مورد سوال قرار گیرند، پاسخی برای سوالات ندارند. متاسفانه جامعه نیز مواجههی احساسی به مطالباتی از این جنس نشان میدهد و همین باعث میشود سره از ناسره تفکیک نشود. محمود صادقی یکی از مصادیقی است که به خوبی نشان میدهد در ایران، یک شبه میشود ره صد ساله را رفت و تبدیل به یک شخصیت ضدفساد به تمام معنا شد. در حوزهی قوانین قضایی که برای برخورد با مفاسد اقتصادی نیاز ضروری است کار خاصی صورت نمیگیرد. کهنه بودن قوانین باعث میشود مجری (قاضی) عملا ابتکار عملی در مقابله با فساد اقتصادی نداشته باشد. هیچ تلاشی از سوی مجلس شورای اسلامی برای اصلاح این قوانین صورت نمیگیرد. یکی از دلایل این کمکاری شهرتطلبی بیش از اندازهی بخشی از نمایندگان و درگیر بودن با مسائل سطحی و منطقهای است که عمدتا ناشی از دوقطبی مفرط بین دو جناح سیاسی حاضر در مجلس است.
نگاهی گذرا به پرونده های مفسدین اقتصادی دولت ها و نوع واکنش مسئولین به آنها نیز نشان دهنده عملکرد خوشایندی نیست.
در معروفترین پرونده فساد اقتصادی دوران هاشمی (پرونده فاضل خداداد به ارزش امروزی حدود ۵٠٠٠ میلیارد تومان) منصوبین مقامات درجه دوم نظام درگیر بودند. این مقامات فقط با جدیت تمام از این فساد ابراز برائت کردند.
در معروفترین پرونده فساد اقتصادی دوران اصلاحات (پرونده شهرام جزایری) این بار نه منصوبین مقامات درجه دوم، که یکی از سران قوا (مهدی کروبی) مستقیما متهم بود. او تا امروز هم خود را در این پرونده بی گناه می داند.
در معروفترین پرونده دوران احمدی نژاد (امیر منصور آریا) یک مقام درجه دوم (خاوری) مستقیما متهم بود. او با آرامش کامل عملا همه اتهامات را پذیرفت، هیچ ابراز برائتی نکرد و با مکنت بسیار از ایران گریخت.
در پرونده های پر تعداد اقتصادی دوران روحانی منصوبین مستقیم نفر اول اجرائی کشور متهم اند. هیچ ابراز برائتی هم در کار نیست و از جایگاه سخنگوی دولت برای دفاع از متهم استفاده می شود.
این روزها هم گرایشی در تیم رسانه ای دولت هست که رییس جمهور در انتخابات پیش رو به عنوان نماد مبارزه با فساد و شفافیت حاضر باشد. این گزاره اما انصافا با هیچ متر و معیاری بر تن رییس جمهور عزیزمان قواره نمی شود. ایشان تنها رییس جمهور تاریخ ایران است که رسما و علنا و جلوی دوربین ها از عاملین بزرگترین فساد مالی دوران خود دفاع کرده اند، چنانکه در پرونده ١۵ هزار میلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان فرمودند: “کسانی موضوع را شلوغ می کنند و آنچه رخ داده اختلاس نیست؛ صرفا وامی معوق شده است.” ایشان قطعا نماد مبارزه با فساد نمی تواند باشد.
حتی اگر همه اتهامات در باب تخلف اخوی ایشان در فساد بانک ملت تهی باشد، باز هم دخالت حسین فریدون در رویه مدیریتی تأسف بار بانک های تجارت، ملت و صادرات قطعی است. دخالتی که بدون یک دقیقه سابقه مالی و صرفا به اتکای قرابت ژنتیکی با رییس جمهور محترم صورت گرفته است. رییس جمهور محترم قطعا نماد شایسته سالاری نمی تواند باشد. در زمان ریاست ایشان یک دوجین آمار عادی سال های قبل محرمانه شد؛ از آمار چک برگشتی بگیرید تا آمار اجزای رشد تا آمار بازه زمانی سپرده گذاری در بازار بین بانکی. این اواخر بانک مرکزی ایشان، آمار منتشر شده خودش را در باب حجم بازار بین بانکی ٩۴ هم پیش چشم همه دستکاری کرد.
دولت اما نه تنها به حل مسئلهی فساد کمکی نمیکند بلکه در اکثر موارد یک بازیگر ناهمکار و سنگانداز است. به نظر میرسد دولتیها تبعات این عدم همکاریشان را نمیدانند یا برایشان اهمیتی ندارد. درصورتی که اگر حجم تخریب فسادهای تولید شده در سازوکارهای اداری درست فهم میشد، مگر میشد اینقدر بیتوجه بود. فساد در ایران نتیجه رویه هاست و اعداد آن با تورم بزرگتر و بزرگتر می شود. عدد مسئله اصلی نیست. بالا رفتن سطح فساد است که قابل بازگشت نیست.
با کمال احترام، توصیه نگارنده به تیم رسانه ای دولت این است که بروند کمپین دیگری برای رییس جمهور راه بیاندازند. چرا که نماد مبارزه با فساد با هیچ سنجاقی به عبای ایشان دوخت نمی شود.
محمد شعبانی