به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل ازبیتوته:اینها را «شجریان» درباره ربنا گفته است. همانزمان که دیگر اجازه پخش این اثر را ندادند. بعد از اظهارات شجریان در آن سال خاص، دیگر ربنا از صدا و سیما رفت و انگار برکتی از سفرههای افطار کم شد. حالا میگویند دعا باز پخش شده است؛ دعایی که شجریان دربارهاش گفته است: «رفتم استودیو و «ربنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم. اثر ضبطشده را به چهار نفر از هنرمندان مورد نظر دادم و از آنها خواستم تمرین کنند تا برای ضبط آماده شوند. آقای قاسم رفعتی «مثنوی افشاری» را زیبا خواندند اما با اینکه روانشاد صالحی قرآنخوان حرفهای بودند و صدای خوبی هم داشتند، هرچه تلاش کردند نتوانستند آنطور که مدنظر من بود، ربنا را بخوانند. بالاخره با کمک و راهنماییهای من بعد از ۲۰ روز تمرین برای ضبط آماده شدیم و به استودیو رفتیم.
در استودیو هم سه نفری که قرار بود ربنا را بخوانند بارها خواندند و نشد تا اینکه من بخشی از ربنا را میخواندم، این بخش را تکرار میکردند تا توانستیم این ربنا را ضبط کنیم. شروع به ویرایش و تصحیح این آثار کردم. از چهار بعدازظهر تا سه صبح کارها را تکوتنها در رادیو تصحیح میکردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود. کارها را دو روز مانده به ماه رمضان آماده کردم و به رئیس رادیو ارائه کردم اما از همان موقع و حتی قبلتر از آن فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بود، اصرار میکرد با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه میگفتم صدای من نباید اینگونه پخش شود و هیچ اجازهای به آنها برای پخش ندادم. از همان زمان هم تصمیم گرفته بودم که دیگر در رادیو کار نکنم به آقای وجیهیالهی اعلام کردم دیگر به رادیو نمیآیم اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خواندهام از رادیو پخش شد.» ربنای استاد شجریان، مجموعهای است از چهار آیه شریفه از قرآن (از سورههای بقره، آلعمران، مؤمنون و کهف) که همواره با تضرعِ ربنا آغاز شده است.
این دعا در تابستان ۱۳۵۸ در رادیو به ضبط رسید و مدتها با توجه به اقبال کمنظیر خواص و عوام در ماه رمضان پخش شد. خود شجریان دراینباره گفته انگیزه اصلیاش از خواندن این دعا، تدریس آن به دو هنرجو بوده و این اثر در یکی از استودیوهای رادیو ضبط شده است. شجریان ربنا را در دستگاه سهگاه خوانده و با مرکبخوانی (مدولاسیون یا راه گردانی) سری به دستگاهها و آوازهای دیگر ردیف موسیقی ایرانی ازجمله آواز افشاری و گوشه عراق (صبا) زده و سپس به سهگاه برگشته است. ربنا در کاستی که محمدرضا شجریان با نام به یاد پدر ضبط کرده، منتشر شده است؛ در این اثر بهخوبی میتوان تأثیرات شیخنصرالدین طوبار و شیخطه الفشنی را مشاهده کرد. این اجرا تقریبا فاقد تحریر است و بهجز چند نت، تماما بهوسیله غلت و ویبراسیون اجرا شده است. ربنای شجریان از ابتدا، روی نتهای سی بمل و سپس دو اوج میگیرد (روی خط حامل کلید سل) و در حوالی این نتها گردش دارد و تا نت میبمل به بالاترین نت خود میرسد. روز گذشته خبری به نقل از «سیدفضلالله شریعتپناهی» در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، منتشر شد که در آن آمده بود: «هفته گذشته، در جلسه مدیران سیما با ریاست آقای علیاصغر پورمحمدی صحبتهایی شد مبنیبراینکه ماه رمضان امسال ربنای استاد شجریان از تلویزیون پخش شود که در آن جلسه تصمیمی مبنیبراینکه همه شبکهها ربنا را پخش کنند یا یک یا چند شبکه خاص گرفته نشده بود. شبکه یک در دوره ریاست آقای سرافراز بر صدا و سیما، برنامهریزی ویژهبرنامههای ماه رمضان را برای تولیدیها و پخش زنده انجام داده بود اما با حضور آقای عسگری به عنوان رئیس جدید، ایشان مأموریتهای جدیدی مانند ویژهبرنامههای افطار به ما داد.»
این ماجرا بهسرعت در شبکههای مجازی منتشر و اعلام شد قرار است ربنا امسال پخش شود اما در فاصله کوتاهی مدیر شبکه یک این خبر را تکذیب و اعلام کرد، این اتفاق رخ نداده و «حلاجی» – روابط عمومی این شبکه- نیز در گفتوگو با ما میگوید، هنوز تصمیمی دراینباره گرفته نشده اما انتشار این خبر را میتوان به فال نیک گرفت؛ اینکه جریانی در صدا و سیما موافق پخش این دعا بعد از هفت سال هستند. طبق گفته شریعتپناهی، این تصمیم در جلسهای با حضور «مصطفی پورمحمدی» گرفته شده بود و حالا او از سازمان رفته است و به نظر میرسد با فشار بخشی از مدیران صدا و سیما به حالت تعلیق درآمده و گویا انتشار این خبر، رئیس جدید سازمان صدا و سیما را در شرایط تصمیمگیری خاصی قرار داده که بین انتخاب میان خواست مردم و جریانهای تندرو، یکی را برگزیند. آریا عظیمینژاد یکی از آهنگسازان برجسته کشورمان است که ملودیهای خاطرهانگیزی را خلق کرده و سابقه زیادی در تیتراژهای تلویزیونی دارد و در سریالها و برنامههای مختلف رد پای او را میتوان جستوجو کرد. او امسال هم با آهنگسازی سریال «دودکش» میهمان سفرههای افطار ایرانیان است و معتقد است «ربنا»ی استاد شجریان یک اثر شخصی نیست و باید نگاهی جامعتر به آن داشت.
عظیمینژاد درباره این اثر میگوید: «تلاوت دعا و قرآن بههمراه آواز و ملودی از صدر اسلام وجود داشته و بزرگان این توصیه را داشتهاند که بهتر است قرآن با صوت و همراه با ملودی خوانده شود و درواقع اثرگذاری ملودی است که میتواند یک کلام را در دلها بیشتر بنشاند. استاد شجریان هم این دعا را که به نوعی ماحصل پایان یک روز سخت ماه رمضان است را به شکلی کامل، شیوا و رسا ادا کردهاند. استاد با خواندن این دعای خاص که با ملودی بسیار زیبا و اثرگذاری هم همراه شده، رسالت کلام را بهطور کامل به پایان رساندهاند و ازسویدیگر معتقدم ربنا از حیطه استاد شجریان خارج شده و حالتی عمومیتر پیدا کرده است. «ربنا»ی استاد شجریان امروز به میراث فرهنگی جامعه تبدیل شده و بههمیندلیل نباید به این اثر نگاهی فردی داشت و باید به شکلی جمعی با آن برخورد کرد.»
او همچنین میگوید: «سفارشدادن دعای ربنا برای جایگزینکردن آن مسئلهای است که از چند سال پیش شروع شد و حتی بسیاری از دوستان به من هم رجوع کردند که چنین چیزی را خلق کنم. پاسخ من به این گروه از دوستان این بود که چنین آثاری خلقشدنی نیست. چیزی که در «ربنا»ی استاد شجریان میشنویم ترکیبی از حس و تکنیک است. استفاده از ترکیب جالبی از گوشههای مختلف موسیقی برای رسیدن به یک اثر ماندگار موسیقی آنقدر جالب اتفاق افتاده که از بُعد تخصصی هم «ربنا»ی استاد شجریان را حائز اهمیت کرده و میتواند درسی برای اهالی و علاقهمندان به موسیقی محسوب شود.
ازسویدیگر «ربنا» را میتوانیم از جنبههای احساسی هم نگاه کنیم؛ هر هنرمندی با هنر و احساس خودش یک اثر هنری را خلق میکند و بههمیندلیل خلق دوباره آن از سوی شخصی دیگر نشدنی است و در نهایت فکر میکنم بزرگترین مشکلی که موجب میشود کمتر شاهد خلق چنین آثاری باشیم این است که اغلب آثاری که تولید میشوند سفارشی هستند.» «محسن شریفیان» – آهنگساز – هم دراینباره میگوید: «از دیرباز در ایران اسلامی، مناجاتخوانها ساعاتی پیش از سحر و قبل از افطار، بر فراز بام خانهها و مساجد میرفتند و با نوای خوش به ذکر دعا و مناجات میپرداختند و مردم با صدای آنها برای روزهگرفتن و افطاری آماده میشدند و در روز عید نیز به آنها پول و هدیه میدادند.
خوانندگان مناجات اکثرا از عبارات مسجع «خواجهعبدالله انصاری» مندرج در کتاب مشهور «مناجاتنامه» بهره میگرفتند تا اینکه با پیدایش رادیو، مردم کمکم با صدای مرحوم ذبیحی آشنا شدند و عادت کردند. بعد از انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و تغییر سیاستها و بهدنبال مشکلات سیاسی ذبیحی، مسئولان وقت از استاد شجریان خواستند کاری را جایگزین صدای ذبیحی بخواند. استاد شجریان دراینباره میگوید: باید بدانیم عادت را از مردم نمیتوان گرفت؛ مردم به ربنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم مؤذنزادهاردبیلی عادت کرده بودند و نمیشد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد. پس باید براساس آن حالوهوا حرکت میکردم اما درعینحال میخواستم اثر، ویژگیهای خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوان این را نیز به مردم بقبولانیم و کار جدید را جایگزین کرد. ظهر آن روز همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود پیدا کردم و دو آیه دیگر نیز از سوره آلعمران و بقره پیدا کردم و یک مطالعه ذهنی کردم که چگونه آن را بخوانم تا علاوهبر نزدیکبودن به کار مرحوم ذبیحی کار جدیدی باشد. ربنا براساس دستگاههای قرآنی خوانده شده، هرچند میتوان آن را با دستگاه راستگاه از موسیقی ردیفی ایران نیز تطبیق داد که در خاتمه به دستگاه «عجم» (شبیه به ماهور) مدلاسیون میشود. بااینحال من برخلاف نظر بعضی از دوستان حس عربی – مصری آن را غالبتر از حس ایرانی این آواز میدانم، همانطور که کمتر هم از تحریرهای ایرانی استفاده شده و اغلب از ویبراسیونهای رایج در بین خوانندگان کلاسیک مصری استفاده شده است. نوع صداسازی آگاهانه استاد شجریان و اوجوفرودهای این آواز جای هیچ تردیدی را از تأثیرپذیری خوانندگان مصری نمیگذارد که البته تأکید بر این موضوع به معنی ضعف کار نیست و فقط خاستگاه و یکی از دلایل مهم تأثیرگذاری کار را مشخص میکند. استاد شجریان دراینزمینه گفته است: لحنی که من برای این اثر انتخاب کردم چیزی بین قرائت قرآن و آوازخواندن است، چون کلمات عربی خوانده میشود، باید موسیقی متناسب خودش انتخاب بشود و باوجوداینکه من این لحن را بهخوبی بلدم اما نمیخواستم فقط لحن ربنا قرائت قرآن باشد.
من این لحن را بهخوبی بلدم و می خواستم ربنا ایرانیپسند باشد؛ برای مثال اذان مؤذنزادهاردبیلی بیات ترک است و بههمیندلیل مردم این اذان را دوست دارند و من هم مرکبخوانی و سهگاه را برای ربنا انتخاب کردم که هم در قرائت قرآن از آن استفاده میکنیم هم در آواز تا هم کسی که به عربی و قرآن آشناست لذت ببرد و هم کسی که از آواز ایرانی شناخت دارد اما نکته اصلی ماندگاری این آواز بیش از موارد تکنیکی که شجریان به زیبایی آن را اجرا کرده، حس نوستالژیک این قطعه است؛ پیوند آن با آیین رمضان و جایگاه آن در بین مردم کافی است تا پس از ۳۰ سال، قرص و محکم در بدنه اجتماعی ایران ماندگار شود. با این توضیح نمیتوان نقش چاشنیهای سیاسی و سانسورهای هنری اخیر درباره شجریان و این آواز را نادیده بگیریم اما همه اینها موجب نشد محبوبیت ربنای شجریان در بین مردم کم شود. همین بس که روزنامه مشهور گاردین درپی ناراضیبودن مردم ایران از عدم پخش ربنای شجریان از صدا و سیمای ملی آن را «صدای گمشده ماه رمضان» بخواند.»