به گزارش “دانشجو آزاد” در این مقاله قصد بر تحلیل ایرانی داریم که امریکا میخواست؛ با برکناری پهلوی اول در جریان جنگ جهانی دوم و جایگزین شدن فرزندش محمد رضا به علت جوانی و نداشتن اقتدار شاه گذشته در حدود یک دهه در فضای سیاسی ایران چندگانگی و چند صدایی حاکم شد که در این بین افرادی مانند مصدق که مغضوب پهلوی اول شده بودند و بعضا حتی در تبعید به سر می بردند با مناسب دیدن شرایط مجددا به عرصه سیاست بازگشتند. این رویه تا اوایل دهه ۳۰ شمسی ادامه داشت تا آنجا که دکتر مصدق تبعیدی رضا شاه به نخست وزیری محمد رضا شاه رسید.
به هر حال مصدق به عنوان رهبر جریان ملی با حمایت کامل آیت الله کاشانی و به تبع آن همراهی مردم موفق شد پس از مبارزاتی سخت و طولانی صنعت نفت را ملی کند و عملا به بزرگ جریان مخالفان شاه که رویکرد ملی داشتند تبدیل شود اگر چه همواره انتقاداتی اساسی به سیاست های دکتر مصدق و دولت او به خصوص در عرصه روابط بین الملل و خوش بینی به سازمان های بین المللی و بعضا اطمینان به آمریکایی ها مطرح است و از سویی دیگر اگرچه دور شدن او از رهبران مذهبی پس از آنکه توانست به قدرت برسد و صنعت نفت را ملی اعلام نماید، یک اشتباه استراتژیک به حساب می آید که این اشتباه در لحظات حساس ۲۸ مرداد تاثیر خود را گذاشت و دکتر مصدق نتوانست از پایگاه مردمی گذشته برخوردار باشد ولی به هر حال محمد مصدق منتخب ملت و رئیس دولت ملی ایران بود و به صورت قانونی قدرت را در اختیار داشت به هر حال پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت برگ پایانی این پرونده نبود و سال ها و ماه های آینده آبستن حوادثی دیگر بود.
ملی شدن صنعت نفت در واقع شروعی بر دوران جدیدی در عرصه سیاسی ایران بود که از آن پس روباه پیر انگلیس جای خود را در ایران به بازیگری جدید به نام آمریکا می داد بازیگری که با حداکثر بهره برداری از شرایط پیش آمده در جنگ جهانی دوم و پس از آن در جنگ سرد خود را به عنوان رهبر بلوک غرب و یکی از دو ابر قدرت موجود در جهان معرفی کرد.
به هر روی پس از ملی شدن صنعت نفت این اجماع میان انگلستان وآمریکا شکل گرفت که چاره ای جز سرنگونی دولت ملی مصدق باقی نمانده است و آنان همه راه های دیگر را برای تغییر رفتار دولت مصدق بسته یافتند زیرا مصدق سرسختانه حاضر نبود با طرف های دیگر کنار بیاید و بر تحقق کامل منافع ملی از تولید و فروش نفت اصرار داشت.
آنچه که در طرح کودتای آژاکس که برای سرنگونی دولت مصدق در نظر گرفته شده بود، به این صورت بود که انگلیس باید از عوامل و مزدوران میدانی خود که در طول سال ها در ایران آماده نگه داشته بود استفاده کند و آمریکا نیز با تامین یک میلیون دلار وجه نقد و طرح ریزی عملیات آژاکس ( کودتا ی ۲۸ مرداد) در سازمان سیا رهبری فکری و مالی کودتا را بر عهده گرفت و البته شلوغ کردن تهران و سرکوب طرف داران مصدق به شعبان جعفری مشهور به شعبون بی مخ و افرادش سپرده شد.
با خروج شاه از تهران و رفتن او به شمال کشور زمینه برای اجرای کودتا آماده می شود نقشه کودتا بسیار ساده، و بدین قرار بود، که سرهنگ نصیری فرمانده گارد سلطنتی که هفتصد نیرو و یک خودروی زرهی، شش افسر و دو کامیون سرباز در اختیار داشت، با یک عملیات زنجیره ای رئیس ستاد مشترک و وزرای اصلی کابینه را که منزل بیشترشان نزدیک پادگان در شمال تهران بود دستگیر نماید، و بعد از آن با رساندن خود به اقامتگاه مصدق، فرمان عزل را به او تحویل داده، و اگر مصدق از قبول فرمان شاه خودداری ورزد او را دستگیر نماید، و از طرف دیگر یک گروه از سربازان گارد سلطنتی مأموریت داشتند کابینه را که منزل بیشترشان نزدیک پادگان در شمال تهران بود دستگیر نماید، و بعد از آن با
رساندن خود به اقامتگاه مصدق، فرمان عزل را به او تحویل داده، و اگر مصدق از قبول فرمان شاه خودداری ورزد او را دستگیر نماید، و از طرف دیگر یک گروه از سربازان گارد سلطنتی مأموریت داشتند خطوط تلفن بازار را قطع و مرکز اصلی مخابرات مقر ستاد مشترک را تصرف نمایند، و همزمان با آنها زاهدی مأموریت داشت در رأس یک گردان تانک به سمت ایستگاه رادیو رفته و فرمان شاه مبنی بر نخست وزیری زاهدی را قرائت نماید، و با توجه به وابسته بودن مسؤل نظارت عالیه نیروهای محافظ نخست وزیری، یعنی ژنرال محمد دفتری ( علی رغم نسبتی که با مصدق داشت) به سلطنت طلبان، و مجهز بودن محافظان مصدق به سلاح های سبک، انتظار می رفت که عملیات به راحتی تمام شده، و طرفداران مصدق پس از بیدار شدن، خود را در مقابل یک عمل انجام شده ای ببینند و همچنین پیش بینی می شد که طرفداران کاشانی به جهت فتوای جدید ایت ا…بروجردی مبنی بر مقابله با کمونیسم، به پشتیبانی مصدق نیایند، و در چنین شرایطی، اطمینان داشتند که به آسانی بتوانند طرفداران حزب توده و اعضای باقی مانده جبهه ملی را سرکوب نمایند، و ضمناً قرار بود همزمان با برنامه های نظامی، به جهت مردمی نشان دادن کودتا، اعضای حزب سومکا، آریا و ورزشکاران باشگاه تاج و لوطی ها و زور گیرهای محله های مختلف در بازار جمع، و به وزرای کابینه و دفاتر سازمانهای طرفدار مصدق حمله کرده، تا از این طریق بتوانند سر و صدای کودتا را زیادتر نمایند.
نقشه کودتا در آخرین ساعات بیست و چهار مرداد به مرحله عمل در آمد، اما یکی از اعضای گارد سلطنتی طرفدار حزب توده موضوع را به مصدق خبر داد و ریاحی، رئیس ستاد مشترک، گروهی از نظامیان گردان سوم کوهستان را به عنوان نیروهای کمکی به اقامتگاه نخست وزیر اعزام کرد و نیروهای نصیری بجای اینکه طبق پیش بینی با نگهبانان همیشگی منزل مصدق روبرو شوند، با نیروهای کمکی روبرو شدند .
خطر از کنارگوش دولت ملی عبور کرده است اما این پایان داستان تلخ دولت مصدق نبود طرح کودتا بار دیگر با اندکی تغییر در تاریخ ۲۸ مرداد مجددا تکرار می شود و شاید این سه روز از بحث برانگیزترین لحظات تاریخ معاصر است در طول این سه روز مصدق اشتباه راهبردی دیگر خود بعد از دوری از رهبران مذهبی را انجام داد این اشتباه این بود:
گردانندگان کودتا به این جمع بندی رسیدند که باید کاری کرد که مصدق خود به نیروهایش دستور بدهد تا از اقدامات حمایتی خودداری و به منازلشان برگردند، و جهت اجرای نقشه جدید، در بیست و شش مرداد هندر سون درخواست ملاقات فوری را با مصدق نمود و مورخه بیست و هفت مرداد، در فرودگاه وی مورد استقبال پسر مصدق و یک دسته از محافظان نظامی قرار گرفت، و هدف ازاعزام محافظان این بود که سفیر در مقابل هجوم جمعیت خشمگین که به خیابانها ریخته و علیه شاه شعار می دادند محافظت شود، هندرسون در ملاقات خصوصی خود با مصدق، صحبت های خود را با اشاره به این مطلب آغاز کرد که امریکا مطمئن نیست که آیا مصدق با توجه به فرمان عزل از طرف شاه، همچنان نخست وزیر قانونی ایران است یا خیر؟ مصدق جواب داد که طبق قانون اساسی، مجلس از اختیار انتخاب نخست وزیر بر خوردار است و فرد منتخب همچنان نخست وزیر باقی خواهد ماند تا زمانی که جلسه بعدی پارلمان که انتخابات آن در آینده نزدیک بر گزار خواهد شد تشکیل شود، هندرسون در ادامه صحبت خود هشدار اولتیماتوم گونه داد و گفت تا زمانی که اموال امریکایی ها در خیابان ها مورد تهدید قرار گیرد، ایران نمی تواند انتظار همکاری داشته باشد و اگر برای ایجاد نظم و قانون تدابیر قاطع و فوری اتخاذ نگردد امریکا دیگر مصدق را به عنوان رئیس دولت قانونی ایران به رسمیت نخواهد شناخت و برعکس اگر اقدامات لازم صورت گیرد، امریکا کمک های بیشتری به ایران خواهد کرد. پاره ای از صاحب نظران اعتقاد دارند که بی خبری مصدق از همکاری امریکا با انگلیس و رهبری آن کشور در انجام کودتا، موجب شد که پس از این مذاکره، مصدق به قول امریکایی ها اعتماد نموده، و با ارتکاب اشتباهی مرگبار باعث گردد، تا با ممنوع کردن تظاهرات خیابانی، هواداران خود را خانه نشین نماید، و اشتباه بزرگ دیگرش را این می دانند که ژنرال محمد دفتری که مخفیانه با عوامل کودتا کاری داشته، را به عنوان رئیس پلیس و فرماندار نظامی منصوب، و دست ارتش را برای ورود به خیابانها جهت پاکسازی باز گذارد.
و اینگونه بود که در ۲۸ مرداد علی رغم موفقیت اولیه در شکست کودتا، مخالفان دولت با کامل کردن کودتا مصدق را دستگیر کردند و با استقرار تانک های ارتش همه کسانی را که با حکومت خودکامه پهلوی مخالف بودند و به دنبال قطع دست بیگانگان از منافع ملی بودند بازداشت و روانه زندان کردند و در مورخه ۳۱ مرداد ماه محمد رضا شاه به کشور برگشت و آمریکا در ازاء پولی که برای حفظ قدرت او پرداخته بود به مدت ۲۵ سال هر آنچه از منافع ملی ایرانیان را که توانست به غارت برد و شاه بی اراده که بیش از پیش خود را مدیون آمریکایی ها می دید پایه های دیکاتوری خود را مستحکم کرد.
درواقع مصدق آنگاه که به آمریکایی ها اعتماد کرد آخرین قسمت پازل کودتا را با دستان خود کامل کرد و تمام زحمات صورت گرفته برای ملی شدن صنعت نفت بر باد رفت و در پایان محمد رضا جایگاه مستبدانه پدرش را باز یافت و آمریکایی ها یک بار دیگر با خیانت به کسی که به آن ها اعتماد کرده بود سرمستانه سرود پیروزی خواندند.
مداخله ی آمریکا در مسائل داخلی ایران سابقه ای طولانی دارد .
دولت آمریکا از ابتدای روی کارآمدن محمدرضا پهلوی تا هنگام سقوط رژیم وی همواره حامی و پشتیبان شاه و رژیم دست ناشانده اش بوده است.
بسیاری از مقامات و مسئولین آمریکایی ،خود معترف بوده اند که شاه فردی فاسد ،مستبد ، سرکوب گر بوده و هیچ محبوبیت و پایگاهی در میان مردم نداشته است .
و اما برخی از مصداق های دخالت آمریکا در ایران :
تاسیس ساواک توسط سازمان سیا :
مبتکر تاسیس ساواک در ایران رئیس سازمان سیا بود.تیمور بختیار نیز به پیشنهاد مستشاران آمریکایی به ریاست ساواک منصوب گردید.
ساواک همان دستگاه سرکوب گری است که از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۵۷ به مدت بیست و دو سال ، ده ها هزار زن و مرد را دستگیر کرد و به زندان انداخت و تعدادی زیادی از آنان را تحت وحشیانه ترین شکنجه های قرون وسطایی قرار داد که تعداد زیادی از آنان به شهات رسیدند و برخی نیز برای همیشه از نعمت سلامتی محروم گردیدند.
اعلام حمایت آمریکا از رژیم پهلوی :
در تاریخ اول بهمن ۱۳۳۸،وزارت امور خارجه آمریکا با صدور اطلاعیه ای ،حمایت همه جانبه ی آمریکا را از رژیم دست نشانده و سفاک شاه اعلام کرد.
حمایت از کشتار ۱۵ خرداد :
آمریکا به دلیل حمایت از سیاست های اصلاحاتی و برنامه هایی نظیر سپاه صلح ، وجهه ی آمریکا را در نزد گروههای خاصی از افراد طبقه ی متوسط ایران بالا برد. با این وجود ، اقدامات سرکوب گرانه و خشن رژیم شاه به شکلی که هزاران ایرانی غیر مسلح تظاهرکننده را در کوچه ها و خیابان های شهرهای سراسر کشور به خاک و خون کشید ، این وجهه ی آمریکا را خدشه دار ساخت.درست به همان صورت که می توان اعتبار انجام برخی برخی اصلاحات را به آمریکا داد ،باید هم چنین گناه سیاست سرکوب را نیز به گردن آن گذاشت.
انتصاب نخست وزیران با نظر آمریکا و انگلیس :
فرح پهلوی در این باره می گوید :محمد رضا همیشه قبل از صدور حکم نخست وزیری جدید با سفرای آمریکا و انگلستان مشورت می کرد .او این عادت را از زمان اشغال ایران در شهریور ماه ۱۳۲۰پیدا کرده بود.
اعلام حمایت شاه از کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷:
پس از آنکه رژیم شاه با کمک کماندوهای اسرائیلی بیش از چهار هزار نفر را در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در تهران به شهادت رساند ؛آمریکا و انگلیس حمایت خود را از حکومت نظامی اعلام داشتند و شاه را به مقاومت تشویق نمودند.
در یک سند سری اداره ی اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه آمریکا در تاریخ یازدهم آبان ۵۷ ،این چنین بر سرکوب مردم تاکید کرده است :
«بدون توجه به این که روند انتقال چگونه صورت می گیرد ،مطمئنا سرکوب های کوتاه مدت برای پایان بخشیدن به ناآرامی ها ضروری است.»
اقرار شاه مبنی بر خدمت به ایالات متحده :
فرح پهلوی در جای دیگری می گوید : «در مراکش ،محمدرضا به سفیر آمریکا گفت :من تمام عمر خودم را در خدمت به ایالات متحده گذرانیده ام و حالا حق دارم برای معالجه به آمریکا بروم.»
مسئولیت همه ی این جرم و جنایت ها متوجه دولت ایالات متحده آمریکا بوده و دولت آمریکا بایستی ضمن عذرخواهی رسمی از ملت ایران ،غرامت صدها هزار نفرشهید ،مجروح ،معلول و هم چنین غرامت هزاران خانواده متلاشی شده و ضربه خورده را بپردازد.
نویسنده:مجتبی اشرف