به گزارش “دانشجوآزاد” به نقل از خبرگزاری دانشجو، «با آغاز آتش بس در سوریه و احتمال تجزیه آن بر اساس طرح امریکایی ها موسوم به پلن “ب”، شبکه خبری اسکای نیوز به نقل از دیپلمات های روسی در سازمان ملل گزارش داد که مسکو بر سر آینده بشار اسد و حکومت سوریه با دولت دمشق به اختلاف خورده است.» خبری که بسیاری از ناظران فضای سیاسی خاورمیانه را شوکه کرد! روسهای این روزها صراحتاً صحبت از ایجاد یک دولت فدرالی در سوریه پسا بحران میکنند. پیشنهادی که بسیاری آن را قرائتی متفاوت از همان پلان “ب” آمریکاییها میدانند و در یک نتیجهگیری ساده صحبت از ساخت و پاخت پشت صحنه دو بازیگر بینالملل بحران سوریه میکنند. آیا واقعا روسها بشار اسد را معامله کردهاند؟ سرنوشت آتش بس این روزهای سوریه چه خواهد شد؟ کردها کجای این بازی قرار دارند؟
سوریه فدرال، روسیه طرح آمریکا را پذیرفت؟
دوشنبه هفته گذشته بود که سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه در اظهاراتی طرح سوریه فدرال را گزینه خوبی برای آینده سوریه توصیف کرد. ویتالی چورکین، نماینده روسیه در سازمان ملل هم اعلام کرد در صورتی که اجماعی بر سر تبدیل شدن سوریه به کشور فدرالی وجود داشته باشد، روسیه از این طرح حمایت خواهد کرد. پیشنهادی که با استقبال برخی از شخصیتهای دخیل در بحران مانند بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق و جنبلاط رئیس حزب سوسیالیست ترقیخواه لبنان همراه بود. روسها البته از چندماه پیش با افتتاح دفتر اقلیم کردستان سوریه در مسکو این طرح را کلید زده بودند.
بر اساس این طرح تمامیت ارضی کشور سوریه حفظ شده اما مانند عراق به قومیتهایی مانند کردها امتیازات ویژهای داده میشود. برخی این طرح را همان پلان”ب” آمریکا، در سوریه توصیف میکنند که که در آن کردها و مناطق علوی نشین تحت رهبری بشار اسد به شکلی از خودمختاری خواهند رسید.
تحلیلگران اوضاع سوریه در خصوص این طرح نظرات متفاوتی دارند. برخی از کارشناسان این طرح را تنها راه عملی برای پایان بحران ۵ ساله در سوریه میدانند چراکه پس از آن هیچکدام از بازیگران نه برنده هستند و نه بازنده! راجح الخوری، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی که از موافقان این طرح به شمار میرود، معتقد است: «نه روسیه آمادگی درگیر شدن در یک جنگ طولانی مدت دارد که انتظار می رود صدها هزار نفر دیگر در آن کشته شوند تا تمامی اراضی که بشار اسد در طول این سال ها از دست داد، مجدد به دست آورد، و نه ایران می تواند وارد چنین جنگی شود، و نه اسد می تواند حتی با حمایت روس ها و ایرانیها آن قدر جنگ را ادامه دهد که حتی لاذقیه را حفظ کند… تجزیه سوریه می تواند جایزه رضایت بخشی هم برای حکومت اسد و طرفداران آن باشد حتی اگر نپذیرند! هم برای روسیه که پایگاه خود را در دریای مدیترانه و سواحل طرطوس حفظ کند که علاوه بر آن ذخایر عظیم نفت و گاز دارد، و هم برای ایران که همواره قربانی های مالی و انسانی برای حمایت از حکومت اسد داده است، اگر نمی توان کل سوریه را حفظ کرد اقلا کشوری علوی می تواند تشکیل شود که کوریدوری باشد که از جنوب تا شمال امتداد داشته باشد.»
از سوی دیگر عدهای فدرالی شدن سوریه را بی معنا و غیر ممکن میدانند. این کارشناسان میگویند پراکندگی قومیتها و مذاهب در سوریه بر خلاف عراق به نحوی نیست که بتوان آن را به ایالتهای همگن تقسیم کرد. برای مثال کردها در مناطق مختلف شما سوریه حضور دارند و مانند کردستان عراق یکپارچگی تمامی ندارند. حمیدرضا حاجیان کارشناس مسائل خاورمیانه در این خصوص، میگوید: «به نظر میرسد در خصوص فدرالی شدن نظامی سوریه، اشتباهی از سوی روسها انجام گرفته است. شرایط میدانی به خصوص نوع پراکندگی جمعیت در سوریه به هیچ وجه امکان ایجاد یک حکومت فدرالی در این کشور را نمیدهد و روسها در این زمینه ناشیگری کردند و بعید است این قضیه را پیگیری کنند.»
سهم دهی به طرفین یا بهترین گزینه برای اسرائیل!
آتش بسی که شنبه هفته گذشته در سوریه اعلام شد به عقیده بسیاری آغازی بود بر پایان یکی از بزرگترین بحرانهای یک قرن اخیر در خاورمیانه. پس از اینکه با دخالت مستقیم عربستان و حمایت خاموش آمریکا مذاکرات سوری-سوری در ژنو با شکست مواجه شد و عملاً امیدها برای پیدا کردن یک راه حل داخلی در سوریه به باد رفت به نظر میرسد که دو قطب بین المللی حاضر در مناقشه تصمیم گرفتهاند بدون توجه به نظرات بازیگران منطقهای مانند ایران و عربستان و حتی طرفهای درگیری در داخل این کشور خودشان به تنهایی نسخه پایان بحران را بپیچند.
از اظهارات مقامات روس و آمریکا چنین برمیآید که برای حل این بحران چارهای جز این نیست که هرکدام از بازیگران سهم خودشان را دریافت کنند. با تجزیه یا فدرالی شدن سوریه روسها به مهمترین هدفشان یعنی حفظ پایگاه نظامیشان در شرق مدیترانه میرسند. با توجه به نقشهای که برای اقلیم علوی نشین طراحی شده ایران هم همچنان برای پشتیبانی از حزب الله لبنان به مرزهای این کشور به سوریه دسترسی خواهد داشت. کشورهای سنی منطقه مانند ترکیه و عربستان هم که تا پیش از این هیچ پایگاهی در این کشور نداشتند بر مناطق سنی نشین مسلط خواهند شد. اسرائیل هم با ایجاد یک منطقه دروزی نشین خط امنیت بلندیهای جولان را محکم میکند.
اما این سادهانگارانهترین نوع نگاه به موضوع است. تجزیه سوریه یا فدرالی شدن آن که خود به نوعی آتش زیر خاکستری برای تجزیه این کشور خواهد بود در دراز مدت تاثیرات بسیار منفی بر امنیت ایران خواهد داشت. اولین حادثه پس از عملی شدن این طرح تجزیه عراق خواهد بود. با این حادثه عملا دو کشور بزرگ متحد ایران در منطقه به کشورهای ضعیف و کم توان تجزیه خواهند شد. مسئله بعدی که دغدغه مشترک ایران و ترکیه خواهد بود مسئله کردها است. کردهایی که پس از تجزیه احتمالی سوریه و عراق رویای کردستان بزرگ محتملتر از همیشه خواهند دید و به دنبال پیوست مناطق کرد نشین ایران و ترکیه به خاک کشور تازه تاسیسشان خواهند بود. از سوی دیگر اسرائیل دشمن اصلی ایران در منطقه در موقعیت برتر قرار گرفته و میتواند با کشورهای نوظهور سنی و کرد نشین متحد شده و عملاً مانع گسترش فعالیتهای ضد صهیونیستی ایران در منطقه شود و با این شرایط بهترین اتفاق ممکن برای اسرائیل رقم خواهد خورد.
اگر گزینه بد بینانه توافق پشت پرده مسکو-واشنگتن را بپذیریم بی شک روسها کار سختی برای قانع کردن ایران، حزب الله و دولت سوریه برای قبول چنین توافقی خواهند داشت. همه میدانند ایران با وجود اتحاد راهبردی با روسیه یک بازیگر مستقل است و روسیه نمیتواند سیاستهای خلاف میل ایران را به او تحمیل کند. در عین حال هنوز برای قضاوت در خصوص نیت مسکو از مطرح کردن موضوع نظام فدرالی در سوریه چیست؛ کمی زود است.
عاقبت داعش چه میشود؟
فارق از اینکه پلان “ب” در سوریه اجرا خواهد شد یا نه تا زمانی که داعش بخشهای اعظمی از خاک سوریه و عراق را در دست دارد نمیتوان صحبت از آینده این دو کشور کرد. با توجه به اینکه مبارزه با داعش جزء مفاد توافق آتشبس نیست همه طرفها فرصت بیشتری برای تمرکز عملیاتی بر مناطق تحت تصرف این گروه تروریستی را دارند. از سوی دیگر افتخار شکست داعش و همچنین سلطه بر مناطق تحت تصرف آن برگ برنده مهمی برای هر دو طرف درگیر بحران سوریه و عراق برای شرایط پسا بحران خواهد بود. بر همین اساس اخبار رسیده حاکی از این است که به زودی عملیاتهای گستردهای از ۴ محور به سمت دو شهر مهم حضور داعش یعنی رقه در سوریه و موصل در عراق انجام خواهد شد.
در سوریه محور مقاومت پس از تسلط بر مناطق شمالی حلب و آغاز آتش بس بهترین فرصت را برای حمله گسترده به استان رقه پیدا کرده است. اخبار رسیده نیز آغاز این عملیات بزرگ را وعده میدهد. عملیاتی که در آن نیروهای محور مقاومت با پشتیبانی روسیه از غرب و جنوب به شهر رقه حمله خواهند کرد.
در شمال این شهر اما نیروهای اتحاد دموکراتیک سوریه(کردها) که با همکاری گسترده آمریکا توانستهاند کنترل بخش بزرگی از مناطق شمالی استان رقه را بدست بگیرند نیز امید دارند با تصرف پایتخت داعش گام موثری برای تثبیت خود مختاری در شمال سوریه بردارند.
در عراق هم نیروهای ارتش و حشد الشعبی با آغاز عملیات امام هادی(ع) و قطع ارتباط تروریستها در استانهای موصل و الانبار مقدمات آغاز عملیات بزرگ آزادسازی موصل را فراهم میکنند. با این وجود با توجه به مخالفت برخی گروههای سنی با حضور نیروهای حشد الشعبی در این عملیات به نظر میرسد آمریکاییها در پی این هستند تا عملیاتی را برای پاکسازی موصل با کمک نیروی هوایی ائتلاف و کردها طراحی کنند که شبه نظامیان شیعه نزدیک به ایران هیج نقشی در آن نداشته باشند. حضور نیروهای زمینی ائتلاف برخی کشورهای عربی هم که البته تا کنون در هالهای از ابهام بوده است نیز در قالب همین برنامه آمریکاییها قابل تحلیل خواهد بود.
آینده هندسه سیاسی منطقه وابسته به تحولات میدانی و سیاسی ماههای آینده در سوریه و عراق است. اگر آمریکا بتواند با همکاری متحدان منطقهای خود مناطق تحت تصرف داعش را زودتر از محور مقاومت تصرف کند، توانسته است گام اصلی برای تجزیه کشورهای منطقه را بردارد. از سوی دیگر دست بالای نیروهای مقاومت در چند ماه گذشته امیدها برای در هم شکستن توطئه آمریکایی را افزایش داده است. در این میان تصمیم روسها نقش به سزایی خواهد داشت. آیا روسها از تجربه جنگ سرد و معامله کردن متحدانشان با آمریکا درس گرفته و همانطور که پوتین در تهران گفت پشت دوستانشان را خالی نخواهند کرد یا میخواهند همچنان در نقش یک گروگانگیر با آمریکاییها بازی کنند؟ به نظر نمیرسد بیش از چند ماه برای یافتن پاسخ این سوال وقت نیاز داشته باشیم.