




به گزارش “دانشجو آزاد” به نقل از دانشجوخبر؛ شعر طنز دانشجویی
هوا بس ناجوانمردانه گَند است…!
هوا بس ناجوانمردانه گَند است و نمیدانم چرا؟
زبان ابتکار از دَم پُر از امّید و پند است و نمیدانم چرا؟
حواسم پرت مجلس میشود گاهی در این آلودگی ناگاه
میبینم هوای مجلس شورای اسلامی!
بدترناجوانمردانه گند است و نمیدانم چرا؟
کمی که شعلهی دقت بالا میرود، میبینم… واویلاااا!
غذای انقلابم سوخت!
واویلاااا!
هوای خِبرگان از آسمان و مجلس و هرجای آلوده
گندی توی گند است و نمیدانم چرا؟
گفتند: امّید
گفتند: تدبیر، اما
امان از ضامن در رفتهی دنیا پرستی،
سرم را بد، از طومارِ سرسام آورِ وعده شکستی
کجا ماندست اکسیژن، عزیزِ جان، کجا ماندست؟
کجا ماندست نیتروژن _ چه ربطی داشت؟_ کجا ماندست؟
من اینجا بس گلویم تنگِ تنگ است،
و وقتی از گلویم سرفه میآید صدایم همچو اِگزوز بد خَرآهنگ است
بیا تا آسمان آبیِ فردا برخیزیم
که کفترهای بمب افکن
بی بمبش قشنگ است!
بیا تا غایت با منتهای دولت تدبیر توشه برداریم،
که هر سازی از این سبز و بنفشیها ببرخیزد بدآهنگ است!
چپاندم یک “ب” در برخیزد و ول کن
میدانم
کلاً…
وزن شعرم هَنگِ هنگ است!
*فعال دانشگاه پیام نور ورامین – سید علی موسوی*
انتهای پیام/