زنگ خطر زمانی به صدا درآمد که تالابهای کشور از ارومیه تا بختگان خشک شدند اما کمتر کسی آن را شنید. بر اساس مطالعات انجام گرفته ، ایران و سایر کشورهای خاورمیانه ۱۴۴ کیلومتر مکعب از منابع آبیشان را از دست دادهاند. این رقم معادل آب بحرالمیت است. ۶۰ درصد از آبی که در خاورمیانه مصرف شده از منابع زیرزمینی بوده است. به علاوه بر اساس پیشبینیهای انجام شده توسط ناسا و نیز مرکز ملی اقلیمشناسی، ایران دوره ۳۰ ساله کمآبی را پیشرو دارد. در این دوره بیابانها وسعت بیشتری خواهند یافت، تقاضا برای مصرف آب شیرین افزایش مییابد و به علاوه این مایه حیات کمیابتر خواهد شد. دوره طولانی خشکسالی شروع شده و نشانههای آن در گوشه و کنار کشور قابل مشاهده است.
«در حال حاضر اغلب استانها خشکسالی را تجربه میکنند و استانهای البرز، سمنان، خراسان شمالی، تهران و قم پنج استانی هستند که بیشترین افزایش خشکسالی را در سال جاری نسبت به میانگین بلند مدت تجربه کردهاند». سعید یوسفپور، کارشناس محیطزیست میگوید : «علت اصلی بروز بحران آب در کشور در درجه اول سو مدیریت است و نمیتوان تمام این بحرانها را به کم آبی نسبت داد چرا که این بحران در حال حاضر در مناطقی مانند شمال کشور با متوسط بارندگی ۱۲۰۰ میلیمتر تا مناطقی در سیستان و بلوچستان با ۵۰ میلی متر بارش وجود دارد».
بحران آب جدیتر از تصور رایج است که بتوان با صرفهجویی آن را از سرگذراند. اگر منابع آب به درستی مدیریت نشود به گفته عیسی کلانتری وزیر سابق جهاد کشاورزی «ایران به کشوری غیر قابل سکونت تبدیل خواهد شد. بحران آب در کشور فراتر از تهدید کشورهای آمریکا و اسرائیل است». او همچنین در مصاحبهای به مصرف بیش از حد آبهای زیرزمینی و پایین رفتن سطح دشتهای کشور اشاره کرده است. چاههای غیرمجاز که برآورد میشود شمار آنها در سراسر ایران به ۶۵۰ هزار حلقه میرسد یکی از مهمترین دلایل نابودی منابع آبهای زیرزمینی است.
آمارهای شرکت مدیریت منابع آب ایران نشان میدهد ۶۴۷ سد در دست بهرهبرداری است، ۱۴۶ سد در حال احداث و ۵۳۷ سد دیگر نیز در دست مطالعهاند. به گفته حمید چیتچیان، وزیرنیرو «توسط سدهایی که تاکنون به بهرهبرداری رسیدهاند سالانه بیش از ۳۳ میلیارد مترمکعب آب تنظیم میشود و در اختیار بخش شرب، صنعت و کشاورزی قرار میگیرد». با وجود تعداد سدهای پرشمار و چاههای مجاز و غیرمجاز بحران کمآبی همچنان ایران را تهدید میکند. به طوری که به گفته وزیر نیرو چنانچه مردم تنها ۲۰ درصد در مصرف صرفهجویی کنند مشکل کمبود آب بهوجود نخواهد آمد. او همچنین اظهار امیدواری کرده است با همکاری مردم، قطعی آب در کلانشهرها اعمال نشود.
واقعیت این است که ساکنان شهرها و روستاها بخش اندکی از منابع آب شیرین را در ایران مصرف میکنند. بر اساس آمار و اسناد وزارت نیرو میانگین بارش سالانه در ایران حدود ۴۲۵ هزار مترمکعب است. بنا بر تخمینهای منتشر شده بخش عمدهای این آب به دلیل عدم مدیریت از دسترس خارج میشود و بخش دیگر در کشاورزی، صنعت و مصارف خانگی مورد استفاده قرار میگیرد.
آمارها نشان میدهد کمی بیش از یک درصد منابع آب در صنعت، حدود هفت درصد در مناطق مسکونی و ۹۲ درصد در کشاورزی مصرف میشود. همچنین بین ۲۸ تا ۳۰ درصد از آبی که در مناطق مسکونی مصرف میشود به دلیل فرسودگی شبکهها پیش از آن که به دست مصرفکننده برسد تلف میشود. به علاوه آبی که در بخش کشاورزی هدر میرود در حدود ۷۰ درصد است. به عبارت سادهتر، کشاورزی بیشترین مصرف و بیشترین اتلاف آب را به خود اختصاص میدهد.
اما جیرهبندی و صرفهجویی که مسولان وزارت نیرو تقریبا هر تابستان آن را تکرار میکنند در حقیقت تکیه بر همان هفت درصد آبی است که به مصارف خانگی میرسد. اگر مدیریتی عقلایی و کارآمد بر ۹۲ درصد آبی که به بخش کشاورزی اختصاص مییابد وجود داشته باشد گذر از بحران کمآبی و تشنگی مفرط کشور عملی خواهد شد. اما همچنان روشهای آبیاری در اغلب نقاط ایران سنتی است و آبی چنان کمیاب و پرارزش در صنعت کشاورزی کمبازده به هدر میرود.
مدیرکل آموزش سازمان حفاظت محیطزیست در وبلاگ شخصیاش نوشته است، رضا مکنون، استاد دانشگاه و رییس کمیسیون تخصصی آب شورای پژوهشهای علمی کشور در یکی از جلسات کارگروه احیای دریاچه ارومیه ضمن مقایسه تولیدات کشاورزی در اسرائیل و حوزه آبخیز دریاچه ارومیه میگوید: «چگونه یک کشور میتواند با پتانسیل آبی یک میلیارد و ۲۰۰ هزار مترمکعبی خود در سال، نیاز هفت میلیون نفر را در درون مرزهای فلسطین اشغالی تامین و هر روز یازده هواپیمای باری میوه به اتحادیه اروپا صادر کند، اما در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه ما با حدود هفت میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال در هر سال، نه تنها نتوانستیم نیاز پنج میلیون انسان ساکن در آن را تأمین کنیم، بلکه منطقه را به سمت یک بحران خطرناک محیط زیستی هدایت کردیم».
استفاده نابخردانه از منابع آب حوزه ارومیه (به علاوه احداث جاده شهید کلانتری بر روی دریاچه) باعث شد بزرگترین پهنه آبی داخلی ایران با ۵۰۰ هزار هکتار مساحت (در حدود مساحت بزرگترین جزیره ایران یعنی جزیره قشم) به طور کلی خشک و به شورهزاری بدل شود. استفاده ناصحیح از آب در بخش کشاورزی تنها به حوزه دریاچه ارومیه محدود نمیشود.
بر اساس گزارش سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی (فائو) که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد بیش از ۶۲ درصد از زمینهای کشاورزی در ایران با منابع آبهای زیرزمینی آبیاری میشوند. استفاده بیش از حد از منابع آب زیرزمینی باعث شده اکثر دشتهای ایران به طرز چشمگیری نشست داشته باشند.
در گزارش فائو همچنین آمده است: «در ایران گرچه میزان برداشت غلات از زمینهای با کشت آبی دو تا سه برابر بیش از زمینهای زیر کشت دیم است اما همچنان با استانداردهای بینالمللی فاصله زیادی دارد. مصرف آب در بخش کشاورزی در این کشور ۲۲ درصد بیشتر از متوسط مصرف جهانی است و راندمان آبیاری در بخش کشاورزی ۳۲ درصد است».
جایگاه ایران از منظر راندمان آبیاری پس از لیبی، هند، سوریه و حتی عربستان سعودی است. از سوی دیگر به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو، میزان تولید محصولات کشاورزی در دنیا به ازای مصرف هر مترمکعب آب دو و نیم کیلوگرم است در حالی که این میزان در ایران حدود یک کیلوگرم است.
علاوه بر روشهای سنتی و ناکارآمد آبیاری که سبب اتلاف آب میشود، الگوی نامناسب کشت، عامل دیگر اتلاف آب در ایران است. به عبارت دیگر، کشاورزی در مناطقی توسعه یافته که توان طبیعت محدود است و به ویژه آب کافی برای کشت وجود ندارد. با تغییر الگوی کشت میتوان به دنبال تولید محصولاتی بود که نیاز آبی کمتری دارند. این راهکار برای احیای دریاچه ارومیه نیز پیشنهاد شده است.
تغییر الگوی کشت و نیز افزایش راندمان آبیاری نه تنها به منابع مالی نیاز دارد که ممکن است با مخالفتهایی از سوی کشاورزان و نمایندگانشان در مجلس و یا شرکتهای بزرگ کشتوصنعت مواجه شود.
اما برای گذر از بحرانی که ایران (و سایر کشورهای خاورمیانه) را هدف قرار داده نمیتوان به صرفهجویی آب آن هم در مناطق مسکونی اکتفا کرد. تنها یک گام به بیابانیتر شدن و خشکی مرگآفرین در سراسر ایران مانده است. فرصت برای عبور از این بحران فراگیر، کوتاه است.
برای گذر از بحران بیآبی نه تنها دولت که هم وطنان در سراسر ایران باید مساله را جدی بگیرند و برای حل آن همکاری کنند. در شرایط فعلی آیا دولت حاضر است به میزان نارضایتی مقطعی کشاورزان و بنگاههای وابسته به این صنعت بیافزاید و ایران را از خشکسالی برهاند؟