به گزارش “دانشجوآزاد” رهبر انقلاب در سال ۷۶ سیر تاریخی خیانتها و توطئه های آمریکا بر علیه ایران را بررسی کردند: “قطع رابطهی ما با آمریکا – اوّل این را بیان میکند که این وضع، نتیجهی رفتار و وضع طبیعی استکبار آمریکایی است؛ در واقع، نتیجهی مظلومیت ملت ایران است. حرف دوم این است که مذاکره با آمریکا، هیچ فایدهای برای ملت ایران ندارد. حرف سوم این است که مذاکره و رابطه با آمریکا، برای ملت ایران ضرر دارد.
اما مطلب اوّل که گفتیم این قطع رابطه، ناشی از رفتار آمریکاست. عزیزان من! سیاست دولت آمریکا از سالهای ۱۳۲۰ به بعد – تقریباً سالهای بیستویک و بیستودو – وارد کشور ما شد؛ بتدریج آمدند و نفوذ پیدا کردند و یواش یواش جای انگلیسیها را گرفتند. در طول این تقریباً بیستوهفت هشت سالی که آمریکاییها در این کشور حضور قدرتمندانه داشتند، همهی اهانتها و بدیها و ستمگریهایی که یک دولت مستکبر با یک ملت مظلوم میتواند انجام دهد، انجام دادند؛ منابع را بردند، رژیم مستبد پهلوی را تقویت کردند، به مسؤولان ما اهانت کردند، به مردم اهانت کردند، کاپیتولاسیون را آوردند، حکومتهای ملی را سرنگون کردند و خیلی جنایات که واقعاً اگر کسی بخواهد جنایات آمریکا را در طول مدّت تقریباً بیستوهفت، هشت سال قبل از انقلاب بنویسد، یقیناً یک کتاب قطور خواهد شد.
انقلاب پیروز شد، وقتی انقلاب پیروز شد، یکی از کارهایی که مردم کردند، همان اوّل روزهای بیستویک و بیستودو بهمن به سفارت آمریکا رفتند و آمریکاییها را گرفتند و در آن روزها آنجایی که ما مستقر بودیم، من خودم دیدم که چشمهای اعضای سفارت آمریکا را بستند و به آنجا آوردند. من یقین داشتم که امام دستور خواهند داد اینها را یا اعدام و یا مثلاً زندانی کنند! برخلاف تصوّر همه و برخلاف تصوّر خود آمریکاییها، امام دستور دادند که اینها را آزاد کردند و به سفارتشان رفتند. البته بعضیشان از ایران رفتند؛ چون اوضاع ایران را برای خودشان مناسب ندانستند؛ بعضی هم در ایران ماندند.
بعد از پیروزی انقلاب، رابطهی ما با آمریکا، از طرف ما قطع نشد. یعنی ملت ایران در حال اقتدار، مظلومیتهای گذشتهی خودش را ندیده گرفت و دولت آمریکا را عفو کرد. دیگر از این بزرگواری بالاتر؟! ما سی سال از طرف آمریکاییها مظلومیت داشتیم؛ منتها نمیتوانستیم مقابله به مثل کنیم و عکسالعمل نشان دهیم. انقلاب که پیروز شد، ملت ایران اقتدار را به دست گرفت و میتوانست عکسالعمل نشان دهد. توقّع طبیعی این بود که عکسالعمل نشان دهد؛ عکسالعمل که نشان نداد هیچ، امام دستور دادند رهایشان کنید! البته عدّهای از آنها رفتند؛ ولی عدّهای هم ماندند و روابط سیاسی ما و آمریکا برقرار بود.
اما دولت امریکا این بزرگواریهای ملت ایران و انقلاب را ندیده گرفت. از همان روزهای اوّل که خیالشان آسوده شد، محلّ سفارت را محلّ توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی کردند. در خود آمریکا، علیه ایران شروع به اقدامات کردند. مجلس سنای آمریکا آنوقت حرکت زشتی انجام داد که در اینجا خروش خشم مردم علیه آن حرکت بلند شد. در یکی از میدانهای تهران اجتماع عظیمی تشکیل شد و مردم در آنجا نسبت به این کار آمریکاییها اعلام خشم کردند. آمریکاییها از همان روزهای اوّل، شروع به توطئه و بدی کردند؛ دشمنان جمهوری اسلامی را دیدند و آنها را به کارهایی وادار کردند؛ مقدمات کودتایی را فراهم آوردند؛ یعنی از گذشته درس نگرفتند! نتیجهی قهریِ این کارها هم این بود که دانشجویان مسلمان پیرو خطّ امام ریختند سفارت را تصرّف کردند و اعضای سفارت را گروگان گرفتند. این حرکت، در واقع مجازاتی نسبت به آمریکاییها بود.
امروز آمریکاییها وقتی میخواهند تاریخ دشمنیهای بین دولت آمریکا و دولت ایران را بیان کنند، از قضیهی سفارت شروع میکنند. در زمان ریاست جمهوری، در سالی که به سازمان ملل رفته بودم، اوّلین حرفی که خبرنگار در هنگام مصاحبه با من مطرح کرد، مسألهی سفارت بود که شما اعضای سفارت ما را به گروگان گرفتید! در حالی که تاریخ از آنجا شروع نمیشود؛ قبل از این قضیه است. اگر قضایای قبل را بگوییم، میگویند اینها متعلّق به گذشته است! اگر متعلّق به گذشته است، قضیهی سفارت مگر متعلّق به گذشته نیست؟ آن را همیشه به عنوان حرکتی مطرح میکنند که چرا شما به ما حمله کردید؛ در حالی که در واقع این یک حرکت متقابل ناشی از خشم انقلابی ملت ایران بود. مردم ایران نجابت کردند که آنها را به قتل نرساندند؛ والّا اگر جوانان ما میخواستند بیمراعاتی کنند و بیتقوایی بهخرج دهند، همانجا نابودشان میکردند؛ اما این کار را نکردند، جان آنها را حفظ نمودند و بعد از مدّتی هم به دستور امام که به مجلس محوّل کردند، آزاد شدند و رفتند.
پس، قضیهی ضربات آمریکایی و خنجر زدنها و خیانتها و کودتا درست کردنها و قضیهی کودتای پایگاه شهید «نوژه» و قضایای دیگر، پشت سرِ هم علیه جمهوری اسلامی انجام گرفت و ادامه یافت، تا جنگ تحمیلی شروع شد. در جنگ، به دشمن ملت ایران سلاح دادند. یکی از چیزهایی که در عرف همهی ملتها و دولتهای دنیا ورود در جنگ محسوب میشود، همین است که دو کشور که در حال جنگند، یکی بیاید به آن طرفی که با این کشور جنگ میکند، سلاح بدهد، یا امکانات نظامی بدهد، یا مشورت نظامی بدهد. این ورود در جنگ است. اینها را نباید بهکلّی ندیده گرفت. ملت ایران در مقابل این حرکتها و این ظلمهاست که اینطور در مقابل آمریکا ایستاده است”.
تلاش برای جلوگیری از دستیابی ایران به دانش و فناوری هستهای
در سالهای اخیر نیز اتخاذ اقداماتی جهت جلوگیری از دستیابی ایران به دانش صلحآمیز هسته ای یکی از سیاست های خصمانه و مداخلهجویانه ثابت امریکا بر علیه کشورمان بوده است. در این راستا امریکا جنگ روانی گستردهای را در سطح جهان به راه انداخته است تا نشان دهد که برنامه هسته ای ایران ماهیتی غیر صلحآمیز داشته و نظامی است.
امریکا در راستای تأمین هدف خود مبنی بر جلوگیری از تحقق حقوق هسته ای ایران از مبادرت به تهدیدات نظامی نیز ابایی نداشته است. امریکا همچنین فشارهای زیادی را به آژانس بین المللی انرژی اتمی و اعضای آن وارد ساخته تا ایران را از پیگیری حقوق خود در این زمینه منصرف نمایند. واشنگتن در چارچوب اقدامات خصمانه خود در حرکتی سیاسی زمینههای ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل را نیز فراهم کرد.
بر این مبنا پرونده هستهای ایران از سوی سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان و با حمایتهای بیشائبه ایالاتمتحده آمریکا در شورای امنیت به تصویب قطعنامههای ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷ منجر شده است. در قطعنامه ۱۶۹۶، از ایران خواسته شده بود تا ۳۱ ماه آگوست سال ۲۰۰۶ (۹ شهریور ۱۳۸۵) فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم را متوقف نماید، چرا که در غیر این صورت با تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک رو به رو میشد.
خلاصه اینکه تاریخ روابط ایران و آمریکا چه پیش و چه پس از انقلاب از مداخلات گسترده، مخرب و در بسیاری مواقع سرنوشتساز امریکا در امور داخلی کشورمان حکایت دارد.