پايگاه خبری تحليلي دانشجو آزاد

10:21:49 - شنبه 1 خرداد 1395
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
حسین زرقومی
”زندگی نامه شهید حسین زرقومی

به گزارش “دانشجوآزاد” ”زندگی نامه حسین زرقومی

1371429KAKA001-003 1371429KAKA001-004 1371429KIDC001-001

 

گزیده ای از وصیتنامه شهید:

ایشان در وصیت مشروحی ایراد نمودند که وصیت می کند خانواده خود را به صبر و خویشتن داری و تحمل بر فقدان ایشان و نظم در امور زندگی وصیت نمودند. ایشان در قسمتی از وصیت نامه فرمودند که وصیت می کنم که غیبت نکنید غیبت نکنید. نگذارید زنها با جوراب نازک به خانۀ ما بیایند.

در قسمتی دیگر ایشان خانواده را به تقوی و به خدا سفارش نموده و تقاضای حلالیت از والدین و حق داران نموده.

مادر شهید: خدیجه فراش

در جیرفت به دنیا آمد. از عراق که آمدیم در زیر چادر زندگی می کردیم. در حوزه علمیه درس می خواند. خیلی مومن بود. نماز جمعه می رفت. همیشه توصیه میکرد که غیبت نکنید. خیلی دلسوز بود. در کار منزل خیلی کمک حال من بود. پدرش سلمانی داشت و کمک پدرش بود. حقوق کمی که حوزه می داد را خرج ما میکرد.

وقتی که ماه رمضان بود، بچه کوچک خواهرش را نگه می داشت تا خواهرش افطار کند بعد خودش افطار میکرد.

علاقه خوبی به امام داشت. علاقمند به جبهه هم بود. خیلی خوش اخلاق بود و کسی از دستش ناراحت نبود. و اهل نماز جماعت بود.

در سن ۱۶ سالگی به جبهه رفت کوچک بود ولی خیلی خلاق بود.

در محله خیلی نمی گذشت چون زنها در کوچه می نشستند و از آنجا رد نمیشد.

پیاده روی از نجف به سمت کربلا که می رفتیم از خدا خواستیم که خدا پسری به عطا نماید. که خدا یک پسر به ما داد و اسمش را حسین گذاشتیم. قبل از رضا خان به ایران آمدیم. شهید از ما می خواست که برای امام حسین گریه کنیم.

خواهر شهید: آفه زرقومی

در دوره برادرم من نبودم ولی از پدرم شنیدم. پدرم خواب دید که داداشم حسین به جبهه می رود و شهید شد.

اولش حسین به درس چون علاقه داشت نمی رفت ولی بعداً راضی شد وبه جنگ رفت و شهید شد. برای رفتن به جنگ هم از پدرش خیلی التماس کرد تا برود. وقتی که سر مزارش می روم به گلزار، حسرت می خورم که چرا من اون موقع نبودم ونجنگیدم. یک بار ازش خواستم که مشکل درسی ام را حل کند و او هم خیلی زیبا برایم حل کرد.

مادر شهید:

چندین بار مریض شدم و به گلزار رفتم و از او خواستم و خوب شدم. دفعه آخری که می خواست برود می دانست که دیگر برنمی گردد و حلالیت خواست و رفت و شهید هم شد. اگر هم بازم جنگ شود بازم می فرستمش.

خواهر شهید: به نظر من برای شهید نباید گریه کرد.

خلاصه ای از زندگینامه شهید:

طلبه شهید حسین زرقومی شخص زاهد و عارف و متقی و با ایمانی بود که خصوصیات اخلاقی وی خصوصاً تواضع ایشان درس اخلاقی برای همه نزدیکان و دوستان بود. از کودکی با عبادت و زیارت و دعا انس عجیبی داشت و کتاب دعایی را ایشان نوشته بود و همیشه با آن مأنوس بود. تحصیل او درس بزرگی برای محصلین و حوزویان بود و توسل ایشان به خاندان عصمت و طهارت چه در ماه محرم و صفر چه در ایام سوگواری اهلبیت بسیار قابل تحسین و قابل توجه بود و احترام ایشان به پدر و مادر و بزرگان خانواده بسیار قابل تحسین بود. روحیه تعاون و  خدمت به مستضعفان و محرومان در او بسیار متبلور بود و قسمت زیادی از روز را به خدمت به نزدیکان و دوستان سپری می نمود. خلاصه زندگی سرشار از ایمان و با اخلاصی داشت. روحش شاد باد.

انتهای پیام/س

پاتوق دانشجوها کوثر سایت زنان کویر تابناك وب تابناك وب logo-samandehi