به گزارش دانشجو آزاد: مهدی بزمه*؛ کشور جمهوری اسلامی ایران اکنون که توطئههای بسیاری را از اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱پشت سر گذاشته است، پس از چندین ماه فضای ملتهب به فضایی آرام و گفتمان محور بدل شده است.
در حوادث اخیر از نقش پررنگ عربستان سعودی نمیتوان چشم پوشی کرد.
پادشاهان سعودی که از دیرباز نسبت به ایران و تحولات آن واکنشهای متفاوت داشتند از هر فرصتی برای آسیب به حاکمیت کشور عزیزمان بهره میبردند.
سیاستهای آل سعود همواره با حاکمیت ایران و در سالهای اخیر با جمهوری اسلامی در زمینههای اقتصادی با محوریت نفت و گاز و چه در ابعاد سیاسی و نوع ارتباط با ایالات متحده در تضاد بوده و ایجاد تنش میکردند.
آل سعود که پس از روی کارآمدن در سال ۱۹۳۲میلادی تا حدودی سعی در سازش و تعامل با ایران را داشتند در این امر چندان موفق نبودند و در دورههای تاریخی نظیر حکمرانی قاجار و پهلوی عدم
وجود حسن نیت خود را بارها ثابت کرده اند.
با رویش انقلاب نوپای خمینی کبیر (ره) زنگ خطری برای پادشاهان آل سعود به صدا در آمد و حال، حاکمیت جامعه اسلامی که خود را ضمام دار آن میدانستند را، در خطر میدیدند.
اینکه سعودیها خود را مدعی رهبری کشورهای اسلامی میدانند مورد تایید جمهوری اسلامی نبود و با حمایت آل سعود از صدام حسین در جنگ هشت ساله، حمایت از حوثیها در جنگ داخلی یمن و همراهی با شورشیهای ضد دولت بشار اسد با تشویق آمریکا، حکومتهای اسلامی و مسلمانان را نیز بر عدم صلاحیت عربستانیها در امر به آگاهی رساند!
البته که عدم مطالعه تاریخ در جامعه کنونی ما سبب شده است که این اختلافات را به جمهوری اسلامی و تقابل بر سر حاکمیت جوامع اسلامی ربط دهند و از مواضع ابتدایی آل سعود تا کنون با خبر نباشیم که با آنان خواهیم پرداخت.
در دوران حکومت قاجار با پیشروی آل سعود در شبه جزیره عربستان و تصرف حجاز موضع گیریها علیه آنان در ایران شروع شد و با تصرف طائف مجلس وقت در سال ۱۳۰۳خورشیدی و حتی در مواقعی نیز دولت نسبت به اقدامات آل سعود اعلام انزجار و نگرانی میکردند.
با پیشنهاد رضا خان در مجلس نیز کمیسیونی تشکیل شد و دولت موظف شد در ارتباط با اقدامات آل سعود واکنش نشان دهد. در این بین با تصرف مدینه بازار تهران به نشانه اعتراض تعطیل شد و این التهابها نه تنها سبب واکنش از سوی دولت نشد بلکه وعدههای وزارت امور خارجه عملی نشدند و پس از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی کمیسیون تشکیل شده در مجلس خود به خود منحل شد.
همزمان با پادشاهی رضا شاه، آل سعود بر عربستان مسلط شده بود و با بازگشایی مجلس نگرانیهای نمایندگان بار دیگر واکنشهای مختلفی در پی داشت.
ویران کردن آرامگاههای بقیع و مدینه و دیگر آرامگاهها توسط وهابی ها، نگرانی سایر شیعیان جهان را پی داشت و پیامهای متفاوتی به دست شیعیان ایرانی میرسید. این موضوع سبب تشکیل کمیسیون در مجلس وقت شده بود که پیشنهاداتی نیز برای حاکمیت حجاز داشتند و کنفرانسهایی نیز مقرر شد که با حضور نمایندگانی از کشورهای اسلامی نظیر ترکیه، مصر، افغانستان و … برگزار شود، این مباحت مخالفتهای گوناگونی را در پی داشت.
با استقرار کامل آل سعود، پهلوی آنان را به رسمیت شناخت و میان دو کشور عهد نامه مودت به امضا رسید و به موجب آن توافقاتی صورت گرفت که در این توافقات سعودیها موظف شدند شرایط حضور حجاج ایرانی بدون هیچ مشکلی را فراهم کرده و مانند سایر حجاج، ایرانیها نیز از امکاناتی برخوردار باشند.
موضوع دیگری که مطرح شده بود بازسازی آرامگاههای امامان شیعیان بود که توسط وهابیها تخریب شده بودند.
لیکن با وجود توافقاتی که صورت گرفت هیچ گاه از جانب سعودیها اقدامی عملی مشاهده نشده بود!
با روی کارآمدن محمدرضا پهلوی نیز سعی بر ایجاد روابط پایدار با عربستان بود که با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و ناامنی راهها سفر حج برای ایرانیها ممنوع اعلام شد و با این وجود عدهای به صورت غیر مجاز عازم عربستان شدند و در ماجرایی یکی از حجاج ایرانی توسط ماموران عربستانی به دلیل آلوده کردن بیت الحرام اعدام شد که موجب قطع روابط سیاسی میان ایران و عربستان شده بود.
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز سعی بر برقراری دوباره روابط میان دو کشور بود که دولت وقت تا حدودی موفق بود، اما نبود عملکرد لازم در پی اعدام زائر ایرانی از سوی دولت واکنشهایی از جانب مجلس در پی داشت.
پس از حوادث پیش آمده آمریکا نیز در روابط میان دو کشور ورود کرد و چارچوبی نیز برای آنها مشخص کرده بود که منافع آمریکا نیز در این بین تامین میشد.
با وجود این توافقات و پادرمیانی آمریکاییها که بی دلیل هم نبود باز هم اختلافاتی میان دو کشور بر سر منافع اقتصادی و سیاسی دیده میشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران انتظار میرفت که سعودیها تمایلی برای وجود همچین حاکمیتی نداشته باشند آن هم سعودیهایی که در ادوار گذشته دشمنی و کینه ورزیهای خود را بارها ثابت کرده اند!
با وجود توافقاتی که در سالهای متمادی با سعودیها صورت میگرفت، اما همواره سوء نیت آنان ثابت میشد این توافقات راه به جایی نمیبرد.
امروزه با وجود تداوم دشمنیها علیه جمهوری اسلامی توسط سعودیها با حربههای متفاومت من جمله جنگ رسانهای، سعی بر برقراری روابط سیاسی با عربستان بوده است.
در تحولات اخیر منطقه که دخل و تصرف ایالات متحده نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است، سعودیها از قدرت انکار نشدنی جمهوری اسلامی با خبرند و این امر موجب شده است روابط دو کشور از سر گرفته شوند.
هر چند تاریخ ثابت کرده است بد عهدیها از جانب سعودیها بوده که در جهت اهداف و منافع آمریکا، مواضع خود را تغییر میدادند.
قطعا سیاستهای سعودیها در رابطه با با کشور ایران و نه تنها جمهوری اسلامی تغییری نخواهد کرد، اما این موضوع توسط سعودیها به خوبی درک شد که نیازمند برقراری روابط دیپلماسی و تعامل با جمهوری اسلامی هستند و اعمال فشار از جهات مختلف به جمهوری اسلامی قطعا نتیجهای در پی نخواهد داشت.
حال باید دید آیا صداقتی در گفتار و عمل سعودیها وجود دارد و این توافقات به معنای کم اهمیت جلوه دادن آمریکاییها خواهد بود یا همچون گذشته خوش عهدی از جانب سعودیها دیده نخواهد شد.
مهدی بزمه – معاونت سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز