به گزارش “دانشجوآزاد” انقلاب رنگی یا انقلاب مخملی نوعی انقلاب خشونت پرهیز بدون خونریزی است در واقع انقلاب های مخملی یا انقلا ب های رنگی از شیوه های براندازی نرم است که هدف آن سرنگون کردن حاکمیت و جابجایی قدرت است و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی بهره می گیرد.
مبانی نظری انقلاب رنگی در مقاله مشهور جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان « قدرت نرم » در فصلنامه آمریکایی foreign policy در سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که بر اساس آن ایالات متحده ، به جای آنکه از طریق به کارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتا نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند، تلاش خود را بر ایجاد تغیرات در کشورهای هدف از طریق تأثیر گذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.
در بررسی انقلابهای موسوم به انقلاب رنگی همواره می توان ردپای آمریکا و نقش بی بدیل جورج سورس عنصر سرویس اطلاعاتی آمریکا در روند هدایت و راهبری براندازی ها را دید.
اولین نمونه تحولات موسوم به انقلاب رنگی در صربستان و سال ۲۰۰۰ انجام شد . این انقلاب در صربستان به انقلاب بولدوزر معروف شد و دلیل آن هم این بود که یکی از معترضین در تظاهرات طرفداران انقلاب، بولدوزر خود ر ا آتش زد و آن را به طرف ساختمان تلویزیون صربستان هدایت کرد و این ساختمان را به آتش کشید. این انقلاب در ۵ اکتبر سال ۲۰۰۰ روی داد اما زمینه آن از مدت ها قبل فراهم شده بود.
انقلاب رنگی بعدی انقلاب گل رز در گرجستان در سال ۲۰۰۳ بود که به برکناری « ادوارد شوارد نادزه » از قدرت در این کشور منجر شد .
اما نکته جالب توجه دربار ه تحولات گرجستان، حمایت مالی علنی برخی بنیادها از انقلاب گل رز بود . یکی از این نهادها، بنیاد« جورج سوروس » میلیاردر معروف آمریکایی بود که اطلاعات مربوط به این حضور و مداخله در ایستگاههای اینترنتی مثل ویکی پدیا ( ایستگاهی با امکان ویرایش و اضافه کردن اطلا عات توسط مخاطب ) ثبت شده است .بعضی رهبران مخالف دولت گرجستان در آن زمان، بعدها گفتند که « سوروس » از ۳ ماه قبل از انقلاب گل رز بیش از ۴۲ میلیون دلار برای سرنگونی« شوارد نادزه » هزینه کرده بود. خود « سوروس »هم در ژوئن سال ۲۰۰۵ در سخنرانی ای در تفلیس گفت خیلی خوش حال است که بنیادش جامعه گرجستان را برای انقلاب گل رز آماده کرده است.
انقلاب رنگی بعدی که به فاصله یک سال از تحولات گرجستان و به گفته بسیاری با الهام از همین تحولات روی داد، انقلاب نارنجی اوکراین بود .
در ادامه شاید بتوان به خیال باطل براندازی با انقلاب مخملی در جمهوری اسلامی نیز اشاره کرد که به انقلاب سبز معروف شد؛
این عملیات که سال ۲۰۰۹ در ایران به اجرا گذاشته شد، با فهرست بلندی از انقلابهای روشنفکرمآبانه در ارتباط است. ابتدا، بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا برای سازماندهی «تغییر رژیم» در ایران تصویب شد. این بودجه علاوه بر بودجه های غیررسمی NED، USAID، سازمان CIA و همپالکی های آنان بود. این که چگونه این پولها مورد استفاده قرار گرفت روشن نیست. دولت بوش بعد از تایید تصمیم رییس ستاد مشترک این کشور مبنی بر عدم حمله نظامی به ایران، تصمیم گرفت یک «انقلاب رنگی» در ایران ایجاد کند. این تصمیم سپس توسط دولت اوباما نیز مورد تصویب واقع شد. تصمیم برای ایجاد یک «انقلاب رنگی» که توسط موسسه اینترپرایز آمریکا در سال ۲۰۰۲ با اسرائیل اتخاذ شده بود، مجدداً مطرح گردید
در تایید دخالتهای آمریکا در راه اندازی انقلابهای رنگی؛ وین مدسن، خبرنگار محقق آمریکایی و کارشناس امور بینالملل گفت: زمانی که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا میگوید واشنگتن هرگز در انقلابهای رنگین جهان دست نداشته یا عمدا دروغ میگوید و یا به سیاست خارجی کشورش احاطه ندارد.
این کارشناس سپس به لیستی بلند بالا از انقلابهای رنگین اشاره میکند که با حمایت مالی و سازماندهی واشنگتن در صربستان در پنجم اکتبر ۲۰۰۰ و برکناری اسلوبودان میلوشویچ، رئیس جمهوری منتخب این کشور آغاز شد.
وی افزود: حمایت آمریکا از انقلاب گل رز در گرجستان، انقلاب نارنجی در اوکراین، انقلاب سرو لبنان، انقلاب درخت زیتون فلسطین، انقلاب گل لاله در قرقیزستان، انقلاب بنفش در عراق، انقلاب آبی در کویت، انقلاب زرد در برمه و انقلاب سرخ در تبت (که توسط نیروهای امنیتی چین سرکوب شد) و سبز در ایران تعدادی از این حرکتها و انقلابهاست.
به وضوح مشاهده می شود ایالات متحده آمریکا هر جا که بتواند با حمله نظامی سیاستهای سلطه جویی خود را در جهان پیاده می کند و در صورت ناکارآمد بودن گزینه نظامی به سیاست انقلاب مخملی روی می آورد به تعبیری دیگر سیاست و هدف یکی است سلطه بر جهان حال گاهی سخت و گاهی نرم پیش می رود!