در تیرماه ۱۳۷۸، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم ، طرحی را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات » در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف ) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه ، اعضای گروهک های تروریستی و ضدانقلاب ، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و…
ب ) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج ) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقاله ای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات ، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیز خواهند شد.»
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران .
بازی خطرناک چگونه کلید خورد
همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس ، مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیه ای که در روزنامه ایران ۱۲ تیر ۷۸ به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس در دستور کار مجلس قرار گرفته که فقط تحدید کننده مطبوعات است و سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور می گستراند. اعمال محدودیت و ممنوعیت همان طور که در گذشته نتیجه ای مطلوب در پی نداشته ، اینک نیز چنین دستاوردی نخواهد داشت .»
همچنین روزنامه نشاط در تاریخ ۱۳ تیر با انتشار بیانیه شورای شهر تهران و سردبیر ۱۰ نشریه دوم خردادی نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس هشدار داد.
روزنامه سلام هم در ۱۵ تیر یعنی یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنی مجلس ، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تیتر درشت نوشت : «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است .»
انتشار این نامه توسط روزنامه سلام ، تعجب همگان را برانگیخت . روزنامه نشاط ـ ارگان غیررسمی نهضت آزادی ـ در واکنش به انتشار این نامه نوشت : «خطر ریسک (انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات ) به اندازه ای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی خوئینی ها بسپارد. سعید حجاریان به سردبیرانش توصیه کرده بود که فتیله را پایین بکشند و اگر خبری یا نامه ای افشاگرانه در دست دارند، آن را به همکاران دیگری که احتمالاً حاشیه امنیتی قوی تری دارند، بسپارند.»
به صحنه آوردن مدیر مسئول روزنامه سلام ـ آقای موسوی خوئینی ها ـ با هدف ایجاد هزینه ای غیرقابل پرداخت و در نتیجه عدم تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات صورت پذیرفت اما با شکایت وزارت اطلاعات و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، پرونده اتهامی وی به دادگاه ویژه روحانیت ارجاع داده شد و با احتساب حکم تعلیقی سال ۱۳۷۲، روزنامه سلام تا تعیین تکلیف نهایی تعطیل شد.
جریان دوم خرداد که بخش هایی از آن تجدیدنظرطلب نام گرفته بودند با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام دچار غافلگیری شدند و به هشدار و تهدید روی آوردند.
روزنامه های موسوم به زنجیره ای در اقدامی هماهنگ ، تعطیلی روزنامه سلام را مهمترین سوژه خبری خود قرار دادند و ازآن به عنوان «اقدامی غیرقانونی »، «مقابله با دولت » و «مخالفت با توسعه سیاسی » یاد کردند. روزنامه نشاط با عبارت معناداری در زیر تصویر مدیر مسئول روزنامه سلام نوشت : «آیا محافظه کاران هزینه به صحنه آوردن آقای موسوی خوئینی ها را محاسبه کرده اند؟» و روزنامه صبح امروز با مدیر مسئولی سعید حجاریان ، در نخستین روز توقیف روزنامه سلام تصریح کرد: «باید به یاد داشته باشیم که بازی دموکراسی ، اگرچه بازی نامیده می شود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم ، دیگر بازی نیست . رأی مردم به جمهوری اسلامی ، رأی به دموکراسی است و اگر این قاعده چه در مطبوعات و چه در انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاست ورزی به پایان می رسد.»
نویسنده مذکور سپس با تهدید تلویحی مبنی بر افشای اسناد دیگری ، نوشت : «آیا اگر کسی توانست اسناد دیگری از طرح های سعید اسلامی به دست آورد، آیا باید به مجازات هشدار دادن به مردم ، به خاطر آن از ادامه فعالیت سیاسی باز ماند. به سهم خود از مردم می خواهیم هر اطلاعاتی که از سعید امامی و محافل سراغ دارند به روزنامه بفرستند.»
هماهنگی روزنامه های پنجشنبه ۱۷ تیر در اختصاص تیترها و سرمقاله های خود به عواقب غیرقابل پیش بینی و کنترل توقیف روزنامه سلام ، نشان از آن داشت که یک تیم پشت پرده، هدایت این جریان را برعهده دارد؛ چرا که خبر توقیف روزنامه سلام ساعت ۱۰ شب اعلام گردید و آن زمانی بود که اکثر روزنامه می بایست با انجام مراحل نهایی ، صفحات روزنامه ها را به چاپخانه می فرستادند تا در توزیع فردا صبح خود دچار مشکل نشوند. روز پنجشنبه ۱۷ تیر، ۱۰ روزنامه زنجیره ای با تیترهایی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است »، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست »، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است »، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی » و «پایان سیاست ورزی »، درصدد القای فضای بحرانی و ناآرامی به جامعه برآمدند تا در همان شب علیرضا نوری زاده ، مفسر رادیو بی بی سی در تقدیر از عملکرد مطبوعات اصلاح طلب بگوید: «ما باید سرافراز باشیم که پرچمداران جامعه مدنی در ایران یعنی نشریات نشاط ، صبح امروز، خرداد، همشهری و ایران ، مراکز قدرت را نشانه رفته اند و با زیر سؤال بردن مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی ، چالشی جدی فراروی حاکمان اسلامی گشوده اند.»
آتش تهیه مقامات و رسانه های غربی
حادثه ۱۸ تیر در حالی رقم خورد که رسانه های غربی از هفته ها قبل آتش تهیه خود را ریخته بودند. نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست » در هفتم تیر نوشته بود: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاید دور نهایی رویارویی جدی بین جناح محافظه کار و اصلاح گرایان خواهد بود. اصلاح طلبان یک تابستان سیاسی داغ را در پیش روی دارند تا جناح محافظه کار را از میدان مبارزه خارج نمایند.»
و «گری سیک »، مشاور امنیت ملی در دولت های کارتر و ریگان و از مسئولان سازماندگی عناصر ضدانقلاب و تجدیدنظرطلب ایرانی ، در اظهاراتی اعلام کرد: «برای آنها که خواستار توسعه سیاسی هستند زمان بسیار خطرناک است . در طی دو سال گذشته علی رغم وجود حمایت تبلیغاتی و فیزیکی ، این افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج داده اند و شجاعت آنها در روزهای آینده به نمایش گذاشته خواهد شد.»
و «ایلینا روزلهتین »، عضو جمهوری خواه مجلس نمایندگان آمریکا در جمع مراسم راهپیمایی منافقین در ۳۱ خرداد اعلام کرده بود: «تنها راه حل باقیمانده برای تغییر در ایران ، تغییر حکومت مذهبی است . شما هدفی درست ، یعنی سرنگونی حکومت اسلامی را دنبال می کنید.» و «گری هاکرمن » سخنران دیگر این مراسم خاطرنشان کرد: «زمان آن فرا رسیده که وزارت خارجه آمریکا با حمایت مستقیم از نهضت ملی ایران ، سرنگونی حکومت اسلامی را پیگیری کند.»
پرده اول سناریو
اولین تجمع در اعتراض به توقیف روزنامه سلام ساعت ۲۱ در برابر خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران شکل گرفت .
برپاکنندگان این تجمع دو فرد غیر دانشجو یعنی منوچهر محمدی و اکبر محمدی بودند که پس از دستگیری ، درباره چگونگی دریافت کمک مالی و ارتباط با عناصر خارجی و طراحی تجمعات اعتراض آمیز اعترافات قابل تأملی داشته اند. این دو نفر با ورود به خوابگاه دانشجویان ، جلسه ای را با تنی چند از اعضای دفتر تحکیم برگزار می کنند و سپس با فراخوان تعدادی از دانشجویان در محوطه خوابگاه با شعار «طرح سعید امامی ملغی باید گردد» دست به تظاهرات می زنند.
در گوشه دیگر خوابگاه یعنی جلوی سینمای کوی دانشگاه ، فردی به نام فرح شفیعی که از افراد مرتبط و نزدیک به مدیریت وقت کوی دانشگاه بود، در حالی که به همراه چند نفر دیگر، تراکت ها و پلاکاردهایی از قبل آماده شده در اختیار داشتند، به بهانه توقیف روزنامه سلام و محکومیت طرح اصلاح قانون مطبوعات در محوطه کوی دانشگاه تجمع می کنند و با سردادن شعارهایی تحریک آمیز خواستار اجتماع دانشجویان در محوطه خوابگاه ها می شوند. در همین حال عناصری از انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی تهران با حضور در خوابگاه گلستان ، دانشجویان را به شرکت در تجمع ترغیب می نمایند. ساعت ۲۲ تجمع فرح شفیعی با منوچهر محمدی در هم ادغام می شود و آماده حرکت و خروج از محوطه خوابگاه می شوند.
در این هنگام خبر بازپس گیری شکایت وزارت اطلاعات علیه روزنامه سلام در جمع دانشجویان اعلام می شود و در حالی که انتظار می رفت تا حدودی موج اعتراضات فروکش نماید، اما تعدادی از اعضای دفتر تحکیم ، این خبر را به منزله عقب نشینی محافظه کاران مطرح کرده و خواستار خروج جمعیت ۳۰۰ نفره دانشجویان از محوطه خوابگاه شدند. با گذشت دقایقی و در حالی که ممانعتی برای خروج تجمع کنندگان از کوی صورت نمی گیرد، اجتماع کنندگان از کوی خارج شده ، به سمت خیابان کارگر حرکت می کنند و در این میان افرادی مشکوک با شعارهای تحریک کننده و ضدارزش های الهی نظام و پرتاب سنگ ، جو را ملتهب می نمایند. تماس فرماندهان نیروی انتظامی با مسئولان وزارت کشور جهت کسب تکلیف بی نتیجه می ماند و هیچ یک از مدیران ارشد وزارت کشور در دسترس نمی باشند.
پرتاب سنگ به همراه شعارهای توهین آمیز و ساختارشکنی که از سوی برخی افراد نفوذ کرده در جمع دانشجویان در برابر نیروهای انتظامی داده شد، باعث تحریک عوامل انتظامی و وادار کردن آنان به اشتباه و قرار گرفتن در مسیر سناریویی می شود که از پیش طراحی شده بود و آن تعقیب و درگیری با تظاهرات کنندگان و کشیده شدن به داخل خوابگاه دانشجویان بود. در زمانی کوتاه ، تجمع و راهپیمایی به شورش ضدامنیتی تبدیل می شود و در حالی که مدت زمان حضور نیروی انتظامی در محوطه کوی دانشگاه براساس گزارش های وزارت کشور، اطلاعات و نهاد ریاست جمهوری بین ۱۲ تا ۲۰ دقیقه بیشتر نبوده است ، اما معاونت دانشجویی وزارت علوم میزان تخریب را ۸۰۰ اطاق و ۲۴۰۰ تخت اعلام می نماید و این در حالی بود که قبل از ورود نیروی انتظامی به محوطه خوابگاه دانشجویان، صدای شکستن شیشه و پرتاب اشیا و وسایل دانشجویان از پنجره خوابگاه ها به بیرون شنیده می شد که این حرکت سازمان یافته پس از خروج نیروهای انتظامی هم تا صبح ادامه یافت به گونه ای که بسیاری از اتاق ها، میزها و وسایل مطالعه دانشجویان ، تخت خواب ها، یخچال ها، کیوسک های مطبوعاتی و تلفن و درب و پنجره خوابگاه ها تخریب و دچار آسیب های جدی شدند.
شعله های خشم کور
درگیری های پراکنده که از نیمه شب آغاز شده بود، تا صبح روز جمعه ادامه یافت و افراد نقابدار مستقر در کوی و پشت بام های مشرف به خیابان کارگر با پرتاب سنگ و اشیای سخت و سردادن شعارهایی علیه ارکان نظام ، درصدد تهییج دانشجویان از یک سو و شدت عمل نیروهای انتظامی و امنیتی در برخورد با دانشجویان در سوی دیگر بودند.
حدود ساعت ۱۱ صبح ، بالاخره جلسه شورای تأمین استان در استانداری تشکیل می شود و حادثه شب گذشته را بررسی می نماید. حوالی ظهر روز جمعه به نیروهای انتظامی دستور داده می شود که از صحنه خارج شوند. در این میان برخی چهره های سیاسی جهت ابراز همدردی با دانشجویان وارد کوی دانشگاه می شوند.
مجید انصاری ، موسوی لاری ، دکتر معین ، فائزه هاشمی ، خانم کروبی ، مصطفی تاج زاده ، عبدالله نوری ، درودیان ، اکبر گنجی ، ابراهیم اصغرزاده و… از جمله این افراد بودند. فضای دانشگاه همچنان متشنج است و سخنان برخی از این چهره های سیاسی که به ظاهر برای آرام کردن دانشجویان به داخل کوی رفته بودند، شعله های خشم آنان را شعله ورتر می سازد به گونه ای که بار دیگر گروه هایی سازمان یافته از محوطه کوی خارج شده و در خیابان کارگر ضمن ضرب و شتم مردم و ایراد خسارت به اموال عمومی ، درگیری های پراکنده ای را با نیروهای انتظامی مستقر در اطراف کوی دانشگاه شکل می دهند.
روزنامه های شنبه ۱۹ تیر کار هدایت آشوب ها را بر عهده گرفتند. روزنامه خرداد در تیتر درشت صفحه اول خود نوشت : «کوی دانشگاه به خون کشیده شد» و روزنامه نشاط هم افزود: «دفتر تحکیم وحدت یک هفته عزای عمومی اعلام کرد.» و سپس پلاکاردهایی با مضمون پنج شهید به نام های ذاکری ، سهرابی ، امامی ، رهبری و نادری ، در میان دانشجویان توزیع گردید. در دانشگاه های امیرکبیر، علم و صنعت ، صنعتی شریف و شهید بهشتی تجمع هایی صورت گرفته و عوامل بر پا کننده این تجمعات خواستار حرکت دانشجویان به سمت کوی دانشگاه شدند. افراد حاضر در این تجمعات ، در مسیر حرکت خود به سمت میدان انقلاب و دانشگاه تهران اقدام به سردادن شعارهایی چون «می کشم می کشم آن که برادرم کشت »، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد»، «عزاعزاست امروز، دانشجوی آزاده صاحب عزاست امروز»، «خاتمی ـ خاتمی واکنش واکنش » و «دانشجوی مبارزه حمایتت می کنیم » کردند که در این میان سینما ملت ، بانک های تجارت و سپه ، چند اتوبوس واحد، پمپ بنزین ، محل برگزاری نماز جمعه ، یک بیمارستان و چند دستگاه خودرو سواری و موتور سیکلت تخریب و یا دچار آتش سوزی شدند.
در این میان پیاده نظام هایی از عناصر نهضت آزادی ، حزب ملت ، نیروهای ملی ـ مذهبی ، سلطنت طلبان و افراد وابسته به کانون نویسندگی خود را به تظاهر کنندگان رساندند و با توزیع اعلامیه ها و بیانیه هایی سعی در تهییج و گسترش دامنه آشوب ها در سطح شهر داشتند. در این روز تعدادی از نیروهای حزب اللهی ، بسیجی و زنان محجبه توسط اوباش با چاقو و سنگ و پنجه بکس مورد هجوم قرار گرفتند. در میدان انقلاب ، چهار راه مخبرالدوله و بلوار کشاورز، چادر تعدادی از خانم ها توسط اوباش برداشته شد و سه تن از این بانوان که مقاومت از خود نشان داده بودند توسط تیغ موکت بری بشدت مجروح شدند.
در دیگر سو، رسانه های بیگانه و اپوزیسیون خارج کشور که در رؤیای «ختم انقلاب » دست افشانی و پایکوبی می کردند، با ارسال اخبار و گزارش های کذب ، سعی در کشانیدن دامنه آشوب ها به شهرهای دیگر داشتند. خبرنگاران و عکاسان روزنامه های دیلی تلگراف ، ال موندو، کیودو، ال پائیس ، لیبراسیون ، فیگارو، پروفیل ، ایشن ایج ، نیویورک تایمز، واشنگتن پست ، کوریره دلاسرا به همراه شبکه های تلویزیونی سی .ان .ان ، ان .بی .سی ، فاکس نیوز، سی .بی .اس ، بی .بی .سی ، الجزیره و خبرگزاری های رویترز، فرانسه ، آسوشیتد پرس ، یونایتدپرس ، فرانس پرس ، در روزهای ۲۰،۲۱و۲۲ تیر بالاترین حجم اخبار، گزارش ها و تصاویر خود را به سراسر دنیا ارسال کردند، به گونه ای که بسیاری از سران کشورهای دنیا خود را آماده فرستادن پیام تبریک برای پادشاه و یا رئیس جمهور آینده ایران نموده بودند. در این میان ، تعدادی از فریب خوردگان اپوزیسیون خارج کشور هم با بستن چمدان هایشان برای ورود به ایران لحظه شماری می کردند.
در انتظار حماسه
حوادث تلخ و عبرت آموز ۱۸،۱۹، ۲۰، ۲۱و۲۲ تیر به کندی و تلخی می گذشت . روزهایی که فرزندان انقلاب خون دل های فراوانی خوردند و به دستور مقتدایشان سیاست صبر و سکوت و تحمل را پیشی گرفته بودند. در روز ۲۲ تیر، پیام هشدار دهنده و آرامش بخش رهبر معظم انقلاب التیامی بر زخم های ناسوری بود که از حرامیان بر پیکره دوستداران و پیروان خمینی کبیر(ره ) رسیده بود. مقتدای دل مردم ایران در آن روز فرمود: «ملت رشید و غیور ایران ، مردم عزیز تهران . در دو روز گذشته که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران ، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند، دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند.گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ولی غافل از اینکه ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی ، آنان را بشدت منکوب خواهد کرد… فرزندان بسیجی ام باید آمادگی های لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه ای که حضور آنان لازم است ، دشمنان زبون را سرکوب و منکوب سازند.»
و سپس در آوردگاه ۲۳ تیر سال ۱۳۷۸، اقیانوسی از یک ملت بیدار دل ، روانه کوچه و خیابان های کشوری به نام ایران شد تا بار دیگر اثبات نمایند که رهبری انقلاب و مردم هوشیار و هوشمند این نظام ، از چه ظرفیت های بی بدیل و شگفت آوری در تبدیل تهدیدها به فرصت ها برخوردارند. راهپیمایی میلیونی و حماسی ملت ایران در ۲۳ تیر نشان داد که از حادثه تا حماسه راهی نیست به شرط آنکه گوش و دل را به امیر کاروان سپرده باشی و برای چنین ملتی سرافراز، هماره چنین بوده و هست و خواهد بود.